کتابی برای آن که خود را سرزنش نکنیم

مروری بر کتاب تئوری انتخاب نوشته‌ی ویلیام گلسر

معصومه منظم

چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹

تئوری انتخاب ویلیام گلسر

روح‌ و روان انسان اهمیت زیادی دارد. اهمیت روح و روان به گونه‌ای است که بر جسم و سلامت جسم نیز اثر زیادی می‌گذارد. فیلسو‌فان از گذشته تاکنون معتقداند که سلامت جسم در گروی تن است و بین این دو رابطه‌ای قوی برقرار است. روح بیمار و آزرده باعث بسیاری از مشکلات جسمی شده و می‌تواند آرامش فرد را مختل کند. روح آدمی برخلاف جسم‌ و تن محدودیتی ندارد و باید آن‌ را به سمتی سوق داد که تا حد امکان سالم و رها باشد. شناختن و تسلط بر روان نیازمند آگاهی، مطالعه، شناخت ذهن و جهان بیرون و درون است. به همین خاطر امروزه علم روانشناسی اهمیت زیادی پیدا کرده است. واجب است که ما روح و روان خود را بشناسیم و با تسلط بر آن باعث رشد خود شویم در غیر این‌صورت بدون داشتن هیچ شناختی از خود دچار سردرگمی‌های روحی و جسمی خواهیم شد و منشأ آن را نیز پیدا نخواهیم کرد. در همین شرایط است که اشتباهات ناگوار و انتخاب‌های غلط بر سر راه ما دیده می‌شوند. یکی از کتاب‌هایی که کمک شایانی به رشد قوه‌ی شناخت ما، نیازها و انتخاب هایمان می‌کند کتاب تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر است. کتابی که نباید دست کم گرفته شود و هرفردی حداقل باید یک بار آن را مطالعه کند.

ویلیام گلاسر کیست؟

ویلیام گلاسر یک روانپزشک آمریکایی است که مبنای تحقیقات خود را بر طبق نظریات روانپزشکی به نام دبلیو ادواردز دمینگ گذاشته و گسترش‌ دهنده نظریات و تحقیقات او بوده‌است. اما ادواردز دمینگ تنها روانپزشکی نبوده که به نویسنده الهام بخشیده است. دکتر گلاسر دستاوردهای خود را متأثر از مطالعه آثار روان‌پزشکان، روانشناسان، عصب شناسان و حتی اقتصاددانان و جامعه‌شناسان می‌داند. وی با ادغام و یافتن نقاط مشترک بین علوم رفتاری به دستاوردهای علمی بزرگی رسیده و سپس آن‌ها را در دسترس عموم قرار داده است. او در زمینه واقعیت درمانی و تئوری انتخاب صاحب‌‌‌نظر است و توانسته به نتایج مهمی برسد. ویلیام گلاسر معتقد است که روانپزشکی بیشتر روانپزشکان راه اشتباهی را در هنگام درمان بیمار پیش می‌گیرند و از روش‌های نامناسب استفاده می‌کنند. علمی نوپا و جدید است و برای یافتن مسیر درست در این علم، روانپزشکان دچار اشتباهاتی شده‌اند که رسیدن به بهترین نتایج درمانی را کمی به تعویق انداخته است. روانپزشکان باید بر دلایل پیدایش بیماری‌ انسان‌ها تمرکز کنند و به خوبی آن‌ها را تحلیل و بررسی کنند. این کار دانش و آگاهی خاصی می‌طلبد و باید بسیار هوشمندانه انجام شود. ریشه‌ی داشتن جلسات روان درمانی مؤثر در این است که درمانگر بتواند نگاه جامع و کاملی بر مراجعه کننده خود داشته باشد. او نبایت گرفتار دام‌های رفتاری مراجعه کننده شود که ممکن است به طور سهوی یا عمدی باشد. روان‌پزشک باید چیزی فراتر از ظاهر ببیند. 

گرچه تجویز دارو برای بیمار در بعضی مراحل ضروری است و هیچ خطری ندارد؛ اما نباید در وهله اول و بدون شناخت دقیق نیازهای بیمار، راه‌کارهایی مانند تجویز دارو درپیش گرفت. تجویز زودهنگام دارو برای بیماران کاری نادرست است و روانپزشکان باید در نحوه درمان خود تجدید نظر کنند.

ویلیام گلسر

آیا کتاب تئوری انتخاب می‌تواند برای همه مفید باشد؟

گفتنی است که این کتاب فقط مختص افراد متخصص در زمینه روانپزشکی نیست و یک کتاب همگانی است. این موضوع بر همگان روشن است  که انسان‌ها نیاز به مراجعه به روان‌ درمان‌گر دارند و در کنار آن باید دام‌های رفتاری و نحوه کارکرد ذهن خود را بشناسند. از این رو مطالعه کتاب‌هایی که در این حوزه وجود دارند می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.

ویلیام گلاسر کتاب تئوری انتخاب را منتشر کرد چرا که معتقد بود آشنایی با این محتوا برای همه ضروری است. این کتاب به صورت روان و قابل فهم نوشته شده‌است و مخاطب با هر سطح دانشی می‌تواند محتوای کتاب را درک کند. 

آیا کتاب تئوری انتخاب را می‌توان در دسته‌ کتاب‌های علمی جای داد؟

تئوری انتخاب یک کتاب معتبر و علمی است و نتیجه تلاش‌های شبانه روزی و تحقیقات جدی او بر روی انسان و روان انسان است. نویسنده‌ برای بالابردن ارزش علمی کتاب از منابع دست اول علمی و مستند یاری جسته و توانسته کتابی تحویل مخاطب دهد که از هرگونه شبه علم به دور باشد. کتاب‌هایی که با استفاده از شبه علم در زمینه ذهن و روان نوشته شده‌اند اغلب با انواع مغالطات و ادعاهای غیراصولی مکتوب شده‌اند که بسیار آسیب‌زا هستند. مخاطب با خواندن این ادعاهای نادرست نه تنها به نتیجه‌ی صحیح نمی‌رسد بلکه تلاش می‌کند تا ادعاها را با کند و کاو در روح و روان خود، راستی آزمایی کند و چون این ادعاها بی اساس هستند به پوچی می‌رسد. به همین جهت اعتبار کتاب بسیار مهم است. 

شرحی بر کتاب تئوری انتخاب

کتاب تئوری انتخاب در مورد نحوه انتخاب‌هایی است که انسان دست به آن می‌زند. گلاسر در این کتاب تبیین می‌کند چه چیزی باعث می‌شود انتخاب‌های درست و نادرست داشته باشیم و محرک انتخاب‌ها چیست. انتخاب‌ها به زندگی جهت می‌بخشند و مهم‌ترین قسمت آن‌ را تشکیل می‌دهند. انسانی که در قرن بیست و یک زندگی می‌کند باید حداقل شناختی درباره چگونگی انتخاب‌ها و بهبود بخشیدن آن‌ها داشته باشد در غیر این‌صورت ممکن است هزینه‌های جبران ناپذیری متحمل شود. از نظر ویلیام گلاسر انسان‌ها پنج محرک اصلی و تعیین‌کننده هنگام انتخاب‌هایشان دارند. این پنج محرک شامل نیاز به بقا، نیاز به قدرت، نیاز به عشق، نیاز به تفریح و نیاز به آزادی هستند.

  • نیاز به بقا

بقا و میل به آن، مهم‌ترین انگیزه‌ای بوده انسان را وادار به حرکت کرده است. بسیاری از انتخاب‌های ما ناخودآگاه است و به وضوع نمی‌توان علتی برای آن پیدا کرد‌؛ اما با کمی دقت و توجه می‌توان فهمید که میل ما به بقا به انتخاب‌های ما جهت می‌دهند. گرچه بسیاری تصور می‌کنند که هیچ میل و اراده‌ای به بقا و ادامه‌ی زندگی ندارند‌؛ اما در حقیقت این میل بسیار درونی‌تر و عمیق‌تر از چیزی در انسان وجود دارد که فکر می‌کنند. نویسنده با توضیح کامل این‌که بقا چه نقشی در انتخاب‌های ما دارد کمک می‌کند که بتوانیم تحلیل بهتری از انتخاب‌ خود داشته باشیم و خود را سرکوب، سرزنش و قضاوت و… نکنیم.

  • نیاز به قدرت

میل و نیاز به قدرت نیز مانند میل به بقا یکی از عمیق‌ترین خواسته‌های انسان است که خواه یا ناخواه تأثیر خود را بر زندگی خواهد گذاشت. دکتر گلاسر به طور کامل به بررسی این موضوع پرداخته است که میل به قدرت چگونه در انتخاب‌های ما نقشی پررنگ دارد، چگونه آن‌ را کنترل کنیم و یا بتوانیم از این میل در جای درست خود استفاده کنیم. در زندگی مدرن این میل بیش از پیش خود را در اشکال گوناگون مانند شغل، تحصیل و جایگاه اجتماعی و… نشان داده و به دلیل رقابت زیادی که وجود دارد بیش از گذشته انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. انتخاب‌های ما، حتی انتخاب‌های عاشقانه و احساسی می‌تواند متأثر از این میل باشد و تسلط بر آن بسیار واجب است.

  • نیاز به تعلق و عشق

عشق و تعلق نیز یک نیاز اساسی است که از بدو پیدایش انسان‌ها وجود داشته و نادیده گرفتن آن به معنای نادیده گرفتن بخشی بزرگ از روح و خواسته‌ی طبیعی انسان است. بی‌شک این بخش بزرگ از طبیعت انسان، تأثیری ژرف بر انتخاب‌ها دارد. ویلیام گلاسر این میل را نیز به سه بخش تعلق اجتماعی، تعلق شغلی و تعلق خانوادگی تقسیم می‌کند. با اطمینان می‌توان گفت در بسیاری از انتخاب‌های خود این نیاز دیده می‌شود.

  • نیاز به تفریح

از دیگر نیازهای اساسی انسان نیاز به تفریح است. اکنون نیاز به تفریح و فراغت در زندگی مدرن بیش از هر زمان دیگری حس می‌شود. ویلیام گلاسر معتقد است که ما با دیگر موجودات تفاوت بسیار زیادی داریم. موجودات دیگر نیاز به استراحت و شادابی ندارند و تنها با غریزه خود رفتار و انتخاب می‌کنند. انسان‌ها به دلیل کار، مشغله‌ و دغدغه‌های روحی به‌طور مرتب نیازمند این هستند که روح خود را احیا کنند و از مسائل جدی کمی دوری بجویند. ردپایی بزرگ از این میل را می‌توانید در خود ببینید. دکتر گلاسر بر این عقیده است که غیرممکن است این نیاز را سرکوب کرد؛ اما نباید آن را از کنترل نیز خارج کرد.

  • نیاز به آزادی

آزادی بزرگترین حسی است که هر انسان می‌تواند تجربه کند. فیلسوفان و متفکران بزرگ آزادی را متعالی‌ترین دستاورد انسان می‌دانند و توصیه‌ی زیادی برای کسب آن می‌کنند. اگر انسانی از آزادی برخوردار نباشد به تدریج درون خود پژمرده خواهد شد و زندگی ناکاملی خواهد داشت. این نیاز اساسی پایه‌ی بسیاری از تصمیمات و افعال زندگی انسان است و دکتر گلاسر به خوبی بر این امر آگاه است. آزادی و رهایی می‌تواند به انتخاب‌های انسان شکل ببخشد و انسان را از وابستگی و انتخاب‌های نادرست برهاند.

نویسنده در این کتاب بر این عقیده است که تمام انسان‌ها این پنج نیاز اساسی را در وجود خود دارند و این غیرقابل کتمان است، با این وجود ممکن است که یک نیاز بیشتر از دیگر نیازها برجسته باشد و برای فرد اولویت بیشتری داشته باشد. برای مثال ممکن است برای کسی داشتن آزادی اولویت بالاتری نسبت به داشتن اوقات فراغت داشته باشد و یا بالعکس.

این نیازها زمینه ساز هرگونه رفتاری است که از انسان‌ها سرمی‌زند. فقدان هر نیاز می‌تواند منجر به آسیب‌های روحی و روانی شود. این آسیب‌ها می‌تواند انتخاب‌های انسان را تحت تاثیر خود قرار دهد و معنای آن‌ها را عوض کند. ویلیام گلاسر معتقد است که کمبود این نیازها می‌تواند زمینه ساز بروز مشکلات زیادی باشد اما این به معنی ناتوانی انسان نیست. ممکن است در بعضی شرایط نیازهای اساسی از شما سلب شود و یا کنترل آن‌ها از دست شما خارج شود، در این شرایط نیز انسان می‌تواند به سمت بهبود و رشد برود و نباید تصور کند که این پایان راه است. او توضیح می‌دهد که پس از شناخت مغز و واکنش مغز در انتخاب‌های مختلف، چگونه خود را کنترل کرده و با وجود فقدان‌ در نیازهای اساسی بهترین انتخاب‌ها را داشته باشیم. در ادامه کتاب او اصول تئوری انتخاب را توضیح می‌دهد و راهکارهایی می‌دهد تا با رعایت کردن آن بتوانیم آسوده‌تر و واقع‌بینانه‌تر تصمیم‌گیری کنیم. این راهکارها سخت و یا دور از ذهن نیستند و شکلی کاملا کاربردی دارند. از جمله راهکار‌هایی که او ارائه می‌دهد این است که واقع‌بینانه به زندگی نگاه کنیم و انتخاب‌های خود را به دیگران وابسته نکنیم. بسیاری از مسائل ذهنی هستند و آن‌ها با قوه تصور را می‌توان تا حدودی حل ‌کرد. تنها باید  ذهن را با راهکارهایی سبک کرد تا فرد متوجه شود که مشکلات ذهنی جز داشتن بار منفی هیچ فایده‌ای ندارند. 

با وجود اینکه گذشته تاثیر زیادی بر روان انسان دارد نباید بیش از حد جدی گرفته‌شود و بازآفرینی آن باعث آسیب به فرد می‌شود. علاوه بر آن مغز ماهیتی خاطره‌ساز دارد و ممکن است گذشته‌ها را با شدت بیشتری تحریف کند و انسان بدون علم بر این موضوع اسیر گذشته شود. ویلیام گلاسر انسان و رفتارهایش را مانند ماشین می‌بیند و معتقد است عوامل روحی  مانند احساس، عمل، فیزیولوژی و تفکر به پیش بردن این ماشین کمک می‌کند.

انتخاب‌های انسان آینده و سرنوشت او را رقم می‌زند به همین دلیل نیاز به بررسی و شناخت عمیق دارند. 

علاوه بر این مواد نویسنده چندین اصل را برمی‌شمرد که با قبول آن و تصحیح رفتارهای اشتباه باعث می‌شود که طور دیگری فکرکنیم و به پذیرش اتفا‌ق‌های زندگی برسیم.

باور این سخت است که تغییر نگرش و اعتقادات منسوخ شده بیشتر مشکلات روانی ما را حل خواهد کرد؛ اما کافی است که مدتی به توصیه‌های این روان‌پرشک مشهور گوش سپرده تا تأثیر آن را ببینید.

وجود چنین کتابی کمک می‌کند که نخست، دلایل انتخاب های خود را  بررسی کنیم و اگر انتخاب اشتباهی داشتیم خود را سرزنش نکنیم و دوم ازین پس انتخاب‌های بهتری داشته باشیم و هنگامی که دست به انتخاب می‌زنیم بر خود مسلط باشیم.

ترجمه کتاب تئوری انتخاب

کتاب تئوری انتخاب، تنها کمی پس از انتشار تبدیل به یکی از پرآوازه‌ترین و بهترین کتاب‌ها در زمینه روانپزشکی شده‌است. اکنون دیگر این کتاب متعلق به کشور آمریکا و فرهنگ آمریکایی نیست بلکه تبدیل به کتابی شده که افکار افراد زیادی را در سراسر جهان تغییر داده‌است. بهترین ترجمه‌ای که از این کتاب در دسترس است توسط گلناز سهرابی انجام شده است و بالاترین سطح رضایت را دارد.

دیدگاه ها

کاربر مهمان ۱۴۰۱/۰۸/۲۴

بسیار عالی توضیح دادید

پرسش های متداول

ویلیام گلاسر یک روانپزشک آمریکایی است که مبنای تحقیقات خود را بر طبق نظریات روانپزشکی به نام دبلیو ادواردز دمینگ گذاشته و گسترش‌ دهنده نظریات و تحقیقات او بوده است. اما ادواردز دمینگ تنها روانپزشکی نبوده که به نویسنده الهام بخشیده است. دکتر گلاسر دستاوردهای خود را متأثر از مطالعه آثار روان پزشکان، روانشناسان، عصب شناسان و حتی اقتصاددانان و جامعه شناسان می داند. وی با ادغام و یافتن نقاط مشترک بین علوم رفتاری به دستاوردهای علمی بزرگی رسیده و سپس آنها را در دسترس عموم قرار داده است.

مطالب پیشنهادی

کدام کتاب‌ها روانکاوی را به خوبی تصویر کرده‌اند

کدام کتاب‌ها روانکاوی را به خوبی تصویر کرده‌اند

معرفی چند کتاب برای پا گذاشتن به دنیای روانکاوی

خاکستر پروانه‌ها

خاکستر پروانه‌ها

مروری بر کتاب در زمانه‌ی پروانه‌ها نوشته‌ی خولیا آلوارز

حضور غریبه به مثابه حضور وحشت

حضور غریبه به مثابه حضور وحشت

مروری بر کتاب ترس و لرز نوشته‌ی غلامحسین ساعدی

کتاب های پیشنهادی