برای تلاش کردن هیچ‌وقت دیر نیست

مروری بر زندگی و آثار هاروکی موراکامی

فاطمه آل آقا

سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰

(2 نفر) 4.3

هاروکی موراکامی نویسنده معاصر ژاپنی

هاروکی موراکامی شیفته‌ی فضاهای فانتزی، خاص و عجیب است. او خوانندگان آثارش را به دنیای ذهنی‌ خود می‌برد و آن‌ها را در این مسیر با خویش همراه می‌سازد. دنیایی خلاقانه و جادویی که در هر لحظه می‌تواند مخاطبان را شگفت‌زده کرده و باعث حیرت آنان شود.

« این‌ دفعه که به جنگل می‌روم، خودم را با هرچه لازم می‌دانم مجهز می‌کنم: قطب‌نما، کارد، قمقمه، خوراک اضطراری، دستکش کار، یک قوطی افشانه‌ی رنگ زرد و تبری کوچک که قبلا هم از آن استفاده کرده‌ام. همه‌ی این‌ها را در کوله‌ی پلاستیکی کوچکی می‌چپانم که در انبار وسایل پیدا می‌کنم و راهی جنگل می‌شوم. یک پیراهن آستین ‌بلند پوشیده‌ام، حوله‌ای دور گردن پیچیده و کلاهی را که اوشیما به من داده به سر گذاشته‌ام و به همه‌جای تنم که بیرون از لباس است افشانه‌ای پاشیده‌ام که حشرات را دفع می‌کند. آسمان ابری و هوا داغ و شرجی است، انگار هردم ممکن است باران ببارد، بنابراین یک پانچو در کوله می‌گذارم که در صورت لزوم از آن استفاده کنم. دسته‌ای پرنده همچنان که در برابر آسمان ابری، کوتاه پرواز می‌کنند، جیغ‌کشان سر به دنبال یکدیگر می‌گذارند. راحت به آن محوطه‌ی گردِ باز جنگل می‌رسم. قطب‌نما را در نظر می‌گیرم تا مطمئن شوم به طرف شمال می‌روم و راه اعماق جنگل را در پیش می‌گیرم. این‌بار با افشانه‌ی زرد روی تنه‌های درخت، علامت مسیر را می‌گذارم. برعکس خرده‌نان‌های هنسل و گرتل، رنگ افشانه از دست پرندگان گرسنه در امان است. چون آمادگی بیشتری دارم، دیگر چندان نمی‌ترسم. عصبی هستم، بله، اما قلبم تند نمی‌تپد. کنجکاوی مرا به پیش می‌راند. می‌خواهم بدانم در این کوره‌راه چه چیزی نهفته است. حتی اگر چیزی هم نباشد، می‌خواهم بدانم. ناچارم. صحنه‌هایی را که می‌بینم به خاطر می‌سپارم و گام‌به‌گام با احتیاط و یکواخت پیش می‌روم. گهگاه صدای غریبی به گوش می‌رسد. تلپی مثل برخورد چیزی به زمین، جیرجیری مثل ناله‌ی تخته‌های کفپوش زیر سنگینی آدم و صداهای دیگری که حتی در وصفش درمانده‌ام. هیچ نمی‌دانم چه معنایی دارند، چون راهی برای دانستنش وجود ندارد. گاهی خیلی دور به نظر می‌رسند و گاهی خیلی نزدیک. حس فاصله بسط پیدا می‌کند و کش می‌آید.»[1]

مردم ژاپن با سخت‌کوشی خود تحسین جهانیان را برانگیخته‌اند. آن‌ها با تلاش و کوشش هر ناممکنی را برای خود به ممکن تبدیل می‌کنند. آنان عقیده دارند همت عالی و برنامه‌ریزی، بال‌های پرنده‌ی موفقیت هستند و باور دارند که با پشتکار در هر کاری می‌توان به نتیجه‌ی دلخواه دست‌ یافت و این نکته را بارها به مردم دنیا ثابت کرده‌اند. برای مثال، بعد از بمباران گسترده‌ و دلخراش شهرهای هیروشیما و ناکازاکی، کمتر کسی تصور می‌کرد که ژاپن بتواند روزهای تلخ جنگ را پشت سر بگذارد و بار دیگر بر روی پاهای خود بایستد و به زندگی عادی برگردد؛ اما مردم ژاپن با تکیه بر همت و تلاش و برنامه‌ریزی دقیق، توانستند کشور خود را بسازند و به سمت موفقیت گام بردارند.

حقیقت این است که این اندیشه و تفکر از سنین کودکی به وسیله‌ی معلمان، در قالب درس و بازی به کودکان، آموزش داده می‌شود و همه‌ی مردم تلاش می‌کنند تا این فرهنگ غنی و مثبت را در ذهن بچه‌ها نهادینه کنند. هاروکی موراکامی، نویسنده‌ای ژاپنی است که با همین فرهنگ بزرگ شده است. او نوشتن را در 30 سالگی شروع کرد و با تلاش و کوشش توانست خیلی زود در سطح جهانی به شهرت چشمگیری دست پیدا کند.

هاروکی موراکامی کیست؟

هاروکی موراکامی در 12 ژانویه سال 1949 در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. هاروکی در روزهایی به دنیا آمد که جنگ جهانی دوم تمام شده و فرهنگ غرب به شدت بر روی سنت‌های قدیمی ژاپن سایه انداخته بود. موراکامی هم مانند همه‌ی جوانان به فرهنگ غربی دلباخته شد و به شدت تحت‌تاثیر فرهنگ جدید قرار گرفت. او در همان روزگار کودکی به سراغ نویسندگان مشهور غربی می‌رفت و آثار افرادی مانند فرانتس کافکا، چارلز دیکنز، داستایوفسکی، گوستاو فلوبر، ریچارد براتیگان و... را مطالعه می‌کرد. از دیگر علاقه‌مندی‌های او می‌توان به موسیقی جاز و گربه اشاره کرد.

هاروکی موراکامی در سن جوانی
هاروکی موراکامی در سن جوانی

موراکامی در سال 1968 وارد دانشگاه واسدا[2] شد و ادبیات انگلیسی خواند. وی بعد از فارغ‌التحصیلی، در سال 1971 با یکی از دوستان دوران دانشجویی‌ خود، یوکو، ازدواج کرد. موراکامی بعد از ازدواج به همراه همسرش یک کلوب موسیقی جاز تأسیس کردند و برای چندین سال در همان کلوب مشغول به کار شدند و با درآمد حاصل از آن  موفق شدند تا تمام قسط‌های قدیمی خود را تسویه کنند. آن‌ها در روز، میزبان آدم‌هایی بودند که دلشان یک فنجان قهوه‌ی گرم می‌خواست و در شب برای افراد مختلف، انواع غذا و نوشیدنی را سرو می‌کردند.

ورود هاروکی موراکامی به دنیای نویسندگی و کسب جوایز مختلف

موراکامی با ادبیات بیگانه نبود؛ اما تا به حال چیزی ننوشته بود. قصه‌ی نویسنده شدن او، داستان مشهوری است. او بعد از دیدن یک مسابقه‌ی بیس‌بال در سال 1979، به ایده‌ای جذاب دست پیدا کرد و برای اولین بار به سراغ نوشتن رفت و «کتاب به آواز باد گوش بسپار » را نوشت. این رمان اولین جلد سه‌گانه‌ی « موش صحرایی » است. « پین‌بال1973 » و « تعقیب گوسفند وحشی » نیز به ترتیب جلدهای دوم و سوم این سه‌گانه را تشکیل می‌دهند. موراکامی برای نوشتن آثار خود از نویسندگان بزرگی مانند ریموند چندلر، کرت وونه‌گات، ریچارد براتیگان، فیتز جرالد، ریموند کارور، سلینجر و... تاثیر پذیرفته است.

وی در قالب‌های مختلف ادبی مثل ترجمه، رمان، داستان کوتاه و... فعالیت‌های گسترده‌ای داشته است. موراکامی رمان‌های معروفی مانند « ناتور دشت » و « گتسبی بزرگ » را به زبان ژاپنی ترجمه کرد و در اختیار علاقه‌مندان قرار داد. «کتاب کافکا در کرانه »، «کتاب از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم؟ »، «کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش »، « اول شخص مفرد »، « بعد از زلزله »، « سرگذشت پرنده کوکی »، « سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا » و... از جمله تألیفات موفق او هستند. کتاب‌های موراکامی به زبان‌های مختلف مانند انگلیسی، فرانسوی، فارسی، ترکی، عربی و... ترجمه شده است و خوانندگان زیادی در سراسر دنیا قلم او را دوست دارند و نوشته‌هایش را دنبال می‌کنند. وی برای آثار خود جوایز متعددی را دریافت کرده است. جایزه گونزو در سال 1979 برای رمان « به آواز باد گوش بسپار »، جایزه‌ی فرانتس کافکا در سال 2006، جایزه یومیوری در سال 1995، جایزه اورشلیم، جایزه‌ نوما و... تنها تعدادی از جوایز معتبری هستند که موراکامی موفق به دریافت آن‌ها شده است.

سبک نوشته‌های هاروکی موراکامی

همانطور که پیش‌تر اشاره شد، موراکامی به فرهنگ غرب، موسیقی‌های مختلف و گربه علاقه‌ی زیادی دارد. او نسبت به علایق خود بی‌تفاوت نیست و از آن‌ها در آثارش صحبت می‌کند. وی فرهنگ ژاپنی و غربی را با یکدیگر تلفیق می‌کند و سپس از انسان تنهای معاصر و دغدغه‌های زندگی در دنیای مدرن می‌نویسند. نثر کتاب‌های او به شدت ساده و روان است و مخاطب را به زحمت نمی‌اندازد.

موراکامی به دنیای خیال علاقه‌‌مند است و فضاهایی عجیب و باورنکردنی برای داستان‌هایش خلق می‌کند. وی در بیشتر اوقات کتاب‌هایش را در قالب سبک سورئالیسم و یا رئالیسم جادویی می‌نویسد. وی شخصیت‌های قصه‌هایش را از دل زندگی روزمره مردم عادی می‌یابد و به سراغ قهرمان‌های اسطوره‌ای نمی‌رود. او از تنهایی، غم و اندوه، خشونت، مرگ، فقدان و... در آثارش سخن می‌گوید و همین مسئله باعث شده تا آدم‌های مختلف، با نوشته‌های او همزادپنداری داشته باشند و با کتاب‌هایش ارتباط بگیرند.

تعدادی از آثار هاروکی موراکامی

کتاب کافکا در کرانه

رمان « کافکا در کرانه » یا « کافکا در ساحل » در سال 2002 منتشر شد. موراکامی در این کتاب دو داستان مختلف را به موازات هم پیش می‌برد. او در فصل‌های فرد داستان زندگی کافکا را تعریف می‌کند. این داستان از زبان اول شخص روایت می‌شود. کافکا نوجوانی اهل مطالعه است و با پدر خود زندگی می‌کند. در روزی از روزها، او برای همیشه از خانه فرار می‌کند و به دنبال یافتن مادر و خواهر خود راهی سفر می‌شود. این سفر سخت و طولانی برای کافکا سرشار از اتفاق‌ها و چالش‌های مختلف است و همین اتفاقات، داستان زندگی او را شکل می‌دهند.

موراکامی در فصل‌های زوج به سراغ سرگذشت ناکاتا می‌رود. دانای کل داستان ناکاتا را روایت می‌کند. ناکاتا درگیر مشکلات ذهنی است. او در کودکی برای چند روز به کما رفته و پس از اینکه به هوش می‌آید، توانایی خارق‌العاده‌ای پیدا کرده است. وی قادر است با گربه‌ها صحبت کند و حرف‌های آنان را متوجه شود. ناکاتا که حالا در سنین پیری قرار دارد، تصمیم گرفته گربه‌های گمشده را پیدا کند. این تصمیم، دنیای تازه‌ و عجیبی را در مقابل او قرار می‌دهد. اتفاقات در داستان‌ زندگی کافکا و ناکاتا به شکلی پیش می‌رود که این دو داستان در نهایت به یکدیگر ارتباط پیدا کرده و همدیگر را کامل می‌کنند.

کتاب « کافکا در کرانه » در قالب رئالیسم جادویی نوشته شده است. زمان در این اثر جذاب، عنصری سیال است و مخاطبان مدام بین زمان حال و گذشته در رفت‌وآمد هستند. موراکامی با استفاده از بیانی نمادین و استعاری موفق شده تا داستانی به شدت سرگرم‌کننده خلق کند. برای آشنایی بیشتر با این اثر خواندنی به یادداشت موجود در سایت آوانگارد سر بزنید.

کتاب از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم؟

« از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم؟ » در سال 2007 منتشر شد. موراکامی ورزش دو را همانند نویسندگی خیلی دیر شروع کرد. وی این ورزش را به شکلی جدی دنبال می‌کند. او در چندین مسابقه‌ی مختلف شرکت کرده و مقام‌های گوناگون کسب کرده است. هاروکی موراکامی در این اثر خاطرات مربوط به دوندگی خود را برای مخاطبان کتاب تعریف می‌کند و از تاثیر دو بر سایر ابعاد زندگی‌اش سخن می‌گوید. خوانندگان این کتاب نه فصلی، علاوه بر خاطرات زندگی روزمره‌ی موراکامی، با تفکرات وی در مورد رنج، فلسفه‌ی زندگی و... آشنایی پیدا می‌کنند و  اهمیت علاقه داشتن، استمرار و تلاش مداوم برای رسیدن به اهداف را متوجه می‌شوند.

موراکامی در این اثر غیرداستانی از شباهت‌های بین ورزش دو و نویسندگی هم صحبت می‌کند. نویسنده نام این کتاب را با نگاهی به کتاب « از عشق که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم؟ » اثر ریموند کارور انتخاب کرده است.

کتاب سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش

« سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش » در سال 2013 منتشر شد. این رمان در مورد زندگی مردی به نام سوکورو تازاکی است. سوکورو در شهر ناگویا زندگی کرده و عضو یک گروه دوستی پنج نفره‌ بوده است. آن‌ها روزگار خوبی را با یکدیگر می‌گذراندند و خاطرات شیرین زیادی با هم داشته‌اند. بعد از پایان درس، سوکورو برای پیدا کردن موقعیت بهتر و زندگی راحت‌تر، به توکیو مهاجرت می‌کند. او حالا از همیشه تنهاتر است. در همین روزها، سوکورو پیغامی عجیب و باورنکردنی از دوستان قدیمی خود دریافت می‌کند. پیامی که خبر می‌دهد این دوستی عمیق برای همیشه به پایان رسیده است. سوکورو به شدت ناراحت می‌شود و تا مرز خداحافظی با زندگی پیش می‌رود. حالا سال‌ها از آن روزها گذشته است. او 36 سال دارد و مهندسی است که در ایستگاه قطار کار می‌کند. وی عاشق دختری به نام سارا شده است و سعی دارد روزهای تلخ گذشته را فراموش کند؛ اما سارا عقیده دارد باید دوستانش را پیدا کند و زخم‌های قدیمی را مداوا نماید.

موراکامی در کتاب خود از زندگی انسان معاصر در این جهان بی‌رحم صحبت می‌کند و تنهایی‌، مشکلات و رنج‌های آدمی را در دنیای مدرن به تصویر می‌کشد. این کتاب از دید سوم شخص روایت می‌شود و شخصیت‌پردازی‌های بی‌نظیری دارد. برای آشنایی بیشتر با این رمان جذاب به یادداشت مرتبط با آن در سایت آوانگارد سر بزنید.

کتاب اول شخص مفرد

کتاب « اول شخص مفرد » در سال 2020 منتشر شد. این کتاب 8 داستان کوتاه به نام‌های بر بالین سنگی، خامه، اعترافات میمون شیناگاوایی، اول شخص مفرد و... را شامل می‌شود. ما از نگاه مردانی میانسال، اتفاقات و حوادث داستانی را دنبال می‌کنیم و اول شخص مفرد راوی تمام داستان‌های این مجموعه است. موراکامی بیشتر داستان‌های کتاب را در فضایی فانتزی روایت کرده و سعی دارد مخاطب را با خود به دنیای خیال ببرد. پختگی نثر او در این کتاب نسبت به سایر آثارش به وضوح قابل مشاهده است.

نویسنده در این کتاب با دیدگاهی فلسفی بر مفاهیم مختلفی مانند عشق، کودکی، خاطرات قدیمی، دلتنگی، پیری و... نگاه می‌کند. وی فرهنگ غربی، به خصوص آمریکایی و سنت‌های اصیل ژاپنی را در کتاب خود به صورت توامان به تصویر کشیده است و همین مسئله باعث شده تا بتواند نظر مخاطبان زیادی از سراسر دنیا را به این اثر جلب کند.

اول شخص منفرد | نشر خوب

نویسنده:
هاروکی موراکامی
ناشر:
خوب
مترجم:
امیر قاجارگر, امیر مرزبان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب بعد از زلزله

در سال 1995 در شهر کوبه یک زلزله‌ی دلخراش اتفاق افتاد. زلزله‌ای که خانه‌های زیادی را تخریب کرد و تلفات انسانی زیادی داشت. موراکامی در زمان وقوع زلزله در کوبه نبود و یا دوست و آشنایی در آن‌جا نداشت؛ اما سال‌ها قبل در ایام نوجوانی برای مدتی در کوبه زندگی کرده بود. او به سراغ خاطرات گذشته‌‌ی خود رفت و با استفاده از تجربیات پیشین، کتاب « بعد از زلزله » را در سال 2000 منتشر کرد.

این کتاب 6 داستان کوتاه به نام‌های تایلند، اتویی در چشم‌انداز، ابرقورباغه توکیو را نجات می‌دهد و... را شامل می‌شود. با اینکه هیچ‌کدام از شخصیت‌های داستان در زمان زلزله در کوبه نبوده‌اند و هرکدام از آن‌ها در شهرهای مختلفی ساکن هستند؛ اما داستان زندگی تمام شخصیت‌های موجود در کتاب به نحوی با این زلزله ارتباط پیدا می‌کند. سوم شخص داستان‌های این مجموعه را روایت می‌کند. موراکامی در اثر خود جدا از تاثیر زلزله بر زندگی روزمره‌ی آدم‌ها، از خشونت‌های پنهان شده در لایه‌های زیرین جامعه هم صحبت می‌کند.

هاروکی موراکامی یکی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های ژاپنی است. او علایق مخاطبان را می‌شناسد و می‌تواند خوانندگان را تا ساعت‌های متمادی پای کتاب‌هایش میخکوب کند. اگر سفر به دنیای خیال را دوست دارید، خواندن آثار این نویسنده‌ی بزرگ را به‌هیچ‌وجه از دست ندهید.

هاروکی موراکامی عکس از Nathan Bajar

[1]- (موراکامی، 1387: 499و500)

[2]- Waseda University

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

قصه نویسنده شدن او، داستان مشهوری است. او بعد از دیدن یک مسابقه بیس‌بال در سال 1979، به ایده ای جذاب دست پیدا کرد و برای اولین بار به سراغ نوشتن رفت و رمان « به آواز باد گوش بسپار » را نوشت. این رمان اولین جلد سه گانه « موش صحرایی » است. « پین بال1973 » و « تعقیب گوسفند وحشی » نیز به ترتیب جلدهای دوم و سوم این سه گانه را تشکیل می دهند. موراکامی برای نوشتن آثار خود از نویسندگان بزرگی مانند ریموند چندلر، کرت وونه‌گات، ریچارد براتیگان، فیتز جرالد، ریموند کارور، سلینجر و... تاثیر پذیرفته است.

موراکامی به فرهنگ غرب، موسیقی های مختلف و گربه علاقه زیادی دارد. او نسبت به علایق خود بی تفاوت نیست و از آن ها در آثارش صحبت می کند. وی فرهنگ ژاپنی و غربی را با یکدیگر تلفیق می کند و سپس از انسان تنهای معاصر و دغدغه های زندگی در دنیای مدرن می نویسند.موراکامی به دنیای خیال علاقه مند است و فضاهایی عجیب و باورنکردنی برای داستان هایش خلق می کند. وی در بیشتر اوقات کتاب هایش را در قالب سبک سورئالیسم و یا رئالیسم جادویی می نویسد.

« کافکا در کرانه »، « از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم.

مطالب پیشنهادی

وهم‌آلود و خیالی؛ مانند گربه‌های آدمخوار

وهم‌آلود و خیالی؛ مانند گربه‌های آدمخوار

مروری بر کتاب گربه‌های آدمخوار نوشته‌ی هاروکی موراکامی

قواعد بیقواعد، بادبادکت را هوا کن

قواعد بیقواعد، بادبادکت را هوا کن

مروری بر کتاب بادبادک باز نوشته‌ی خالد حسینی

صید الماس از پشت کوه‌های مجارستان

صید الماس از پشت کوه‌های مجارستان

مرور کتاب چند مقاله درباره موسیقی محلی اثر بلا بارتوک

کتاب های پیشنهادی