وقتی که در دوئل انسان و شیطان، برندهْ انسان است

مروری بر کتاب آدم‌خواران نوشته‌ی ژان تولی

نویسنده مهمان

یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۹

آدم خواران

اواخر قرن نوزدهم در دهکده‌ی کوچکی واقع در کشور فرانسه اتفاق هولناکی رخ داد. آن زمان فرانسه درگیر جنگ طاقت‌فرسایی با پروس بود و در آستانه‌ی شکست در این جنگ. مردم فرانسه اوضاع خوبی نداشتند، مالیات‌های دولت برای جنگ کمرشکن بود و خشکسالی بی‌سابقه‌ای تمام شهرستانی را که دهکده در آن قرار داشت فراگرفته بود. در این شرایط تنها دل‌خوشی مردم دهکده‌ی «اوتفای»، جشن سه‌روزه‌ای بود که هر ساله برای بزرگداشت سال‌روز جمهوری اول برگزار می‌شد.

در یکی از روزهای جشن، اشراف‌زاده‌ای به نام «آلن دو مونِی» وارد دهکده شد. مردم دهکده او را می‌شناختند؛ جوان سی‌ودوساله‌ی بی‌آزار و مهربانی که یکی از پاهایش لنگ می‌زد و از خرده‌مالکان دهکده به حساب می‌رفت. به خاطر نقص بدنی‌اش از حضور در ارتش معاف شده بود اما داوطلبانه در جنگ نام‌نویسی کرده بود تا از میهنش دفاع کند. آمده بود تا بعضی از کارهای ناتمامش را توی دهکده انجام دهد و بعد آماده‌ی رفتن به جنگ شود که طیِ اشتباهی باورنکردنی، اهالیْ او را متهم به حمایت از دشمن و خیانت به کشور کردند. تنها چند دقیقه بیشتر طول نکشید تا این که تمام دهکده علیه او صف کشیدند و از کوچک و بزرگ، مرد و زن، شکنجه‌های وحشتناکی بر سر او آوردند.

داستان این اشتباه هولناک بعدتر در سرتاسر فرانسه پخش شد. هیچ‌کس نمی‌دانست آن روز بر سر مردم دهکده چه بلایی آمده که باعث شده دست به این حرکات وحشیانه و شیطانی بزنند. سال‌ها بعد «ژان تولی»، نویسنده‌ی فرانسوی، به دهکده‌ی اوتفای سفر کرد تا این داستان حقیقی را به رشته‌ی تحریر درآورد.

رمان «آدم‌خواران» برداشتِ داستانیِ ژان تولی از گزارش‌های پلیس و دادگاه و روایت‌های مردمی‌ست که از نوادگان مردمان دهکده بوده‌اند. تولی برای جمع‌آوری اطلاعات آن‌قدر ساکنان فعلی دهکده را سؤال‌پیچ می‌کند تا این که نهایتاً‌ او را تهدید می‌کنند اگر باز هم به آن‌جا بازگردد، قربانیِ جدیدی برای دهکده خواهد بود.

از دلایل واقعه‌ای که بر سر آلن دو مونِی آمد چیز زیادی معلوم نیست؛ آن چه واضح است اثر هیستری جمعی‌ست و آن چه خشونت انسانی بر سر بشر می‌آورد. آدم‌خواران روایتی عریان و هراسناک از این خشونت است و تولی سعی داشته که بدون حاشیه‌پردازی یا احساسات‌گرایی، آن را به هولناکیِ خود واقعه روایت کند.

در سال ۱۹۷۴ برای انسان مدرن هم اتفاق مشابهی افتاد؛ «مارینا آبراموویچ»، هنرمند صرب، پرفورمنسی به نام «ریتم ۰» را به اجرا گذاشت که در آن طی اجرایی شش ساعته، بدون هیچ‌گونه واکنشی بی‌حرکت ایستاد. در این مدت شرکت‌کنندگان نمایش اجازه داشتند هر کاری می‌خواهند با او بکنند. روی میز استودیو هم حدود هفتاد‌ وسیله‌ی مختلف قرار داشت؛ از گلسرخ و عطر و نان و شراب گرفته تا قیچی و سیم و تیغ و تفنگی با یک گلوله. در ابتدا همه‌چیز آرام بود؛ جمعیت به او گل دادند، او را بغل کردند و محبت‌آمیز بوسیدند، اما به مرور همه‌چیز تغییر کرد. شرکت‌کنندگان به مرور وحشی و وحشی‌تر شدند، گردن او را بریدند و خون او را نوشیدند، از جای خود حرکتش دادند و عریانش کردند و در نهایت شخصی گلوله را درون تفنگ گذاشت و اسلحه را در دست آبراموویچ قرار داد تا ببیند آیا به خودش شلیک می‌کند یا نه. بعد از شش ساعت، پرفورمنس در حالی به پایان رسید که رد اشک‌هایی که آبراموویچ در سکوت ریخته بود، بر صورتش مانده و تن عریانش زخمی و فرسوده شده بود. آبراموویچ بالاخره شروع به حرکت کرد و درست همین‌جا بود که انگار جمعیت به خود آمد. حضار به سرعت فراری شدند، گویی قدرت رویارویی با انسانی که این بلاها را به سرش آورده بودند نداشتند.

واقعه‌ی اوتفای و پرفورمنس آبراموویچ گرچه نمایان‌گر واکنش‌های انسانی نسبت به دو اتفاق با ماهیتی متفاوت هستند، اما از منظر هولناکیِ تأثیر خشونت انسانی مشابهت فراوانی به یک‌دیگر دارند؛ در نهایت بیشترین شباهت آن‌ها در نشان‌دادن بشری‌ست که می‌تواند اگر به انتهای حد  خشونت و هیستری خود رانده شود، تجسمی عینی به شیطان ببخشد و خود و سایر انسان‌ها را حیرت‌زده کند. خواندنِ رمان کوتاه آدم‌خواران از منظر آشنایی با این بخش‌های عجیب انسان و برخورد با روایتی ترسناک و مهلک از یک حادثه‌ی دردناک حقیقی، خالی از لطف نیست.

رمان دیگر ژان تولی با نام “مغازه خود کشی”  از این نویسنده فرانسوی به فارسی ترجمه شده است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

تولی برای جمع آوری اطلاعات آنقدر ساکنان فعلی دهکده را سوال پیچ می کند تا این که نهایتاً‌ او را تهدید می کنند اگر باز هم به آنجا بازگردد، قربانی جدیدی برای دهکده خواهد بود.

واقعه اوتفای و پرفورمنس آبراموویچ گرچه نمایان گر واکنش های انسانی نسبت به دو اتفاق با ماهیتی متفاوت هستند، اما از منظر هولناکی تأثیر خشونت انسانی مشابهت فراوانی به یک دیگر دارند؛ در نهایت بیشترین شباهت آنها در نشان دادن بشری است که می تواند اگر به انتهای حد خشونت و هیستری خود رانده شود، تجسمی عینی به شیطان ببخشد و خود و سایر انسان ها را حیرت زده کند.

مطالب پیشنهادی

اندوهِ به یاد آوردن

اندوهِ به یاد آوردن

مروری بر کتاب عاشق اثر مارگریت دوراس

دست‌هایش می‌لرزیدند

دست‌هایش می‌لرزیدند

برگرفته از کتاب "من او را دوست داشتم" نوشته‌ی آنا گاوالدا، ترجمه‌ی الهام دارچینیان، نشر قطره

امواج اندوه در اتاقی سیمانی

امواج اندوه در اتاقی سیمانی

خلاصه و مروری بر اتاق جیکب، سومین رمان ویرجینیا وولف

کتاب های پیشنهادی