مسیحِ آرژانتینی

مروری بر کتاب رفیق (زندگی و مرگ ارنستو چه گوارا) نوشته‌ی­­ خورخه کاستانیدا

نعیم صدفی

چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

ارنستو چه گوارا

 «آن‌­ها از چهره­‌اش که حالا روشن و آرام بود، رو برداشتند و آن سینه­‌ی آزرده از چهل سال ابتلا به بیماری آسم و ماه­‌ها گرسنگی در جنگل­‌های جنوب شرقی بولیوی را عریان کردند. آن­ها بدن بی­‌جان او را بر سکوی سیمانیِ اتاقِ رختشویخانه‌­ی بیمارستان نوئسترا سینویارادمالتا خواباندند و سپس سرش را بالا گرفتند تا همه بتوانند این شکار مرده را از نزدیک ببینند. آن­ها طناب­‌هایی را که درحین سفر با هلی­کوپتر از لاایگوئرا به دستانش بسته بودند گشودند، و از پرستاران خواستند بدن وی را بشورند، موهایش را شانه و ریش تُنُکش را مرتب کنند. درست از همان زمانی که روزنامه­‌نگاران و مردم کنجکاو شهر شروع به رژه رفتن از مقابل جنازه­‌اش کردند، استحاله تکمیل شد: آن مرد خشمگین، دل آزرده و ژولیده موی دیروز حالا با چشمان باز و گشوده­‌اش که آرامش مطبوع یک قربانی خود خواسته را بازتاب می­داد، به «مسیحِ بایگرانده» تبدیل شده بود.» (کاستانیدا 1387: 11)

ارنستو گوارا دلاسرنا در 14 ژوئن 1928 در روساریو سومین شهر بزرگ آرژانتین متولد شد. پدر و مادر او از خاندان­‌های نجیب­زاده و اصیل آرژانتین بودند. پدرش گوارا لینچ معمار بود و مادرش سلیا نیز در عرصه مبارزات حقوق زنان فعال بود.

کودکی چه‌­گوارا از همان آغاز با یک اتفاق خاص و عجیب آغاز شد. حملات آسم پس از یک سرماخوردگی گریبان او را در خواب گرفت. بحران برای چه‌­گوارای خردسال آغاز شده بود. حالِ او در چند روز پیاپی به قدری بد شد که نزدیک بود بمیرد... اما گوارا از همان کودکی تا روزهای پایانی عمر همواره با قدرت اراده‌­ی بی‌­نظیرش با این مشکل کنار آمد. قدرت اراده­‌ی سستی ناپذیر بی‌شک اولین ویژگیِ ارنستو چه‌گواراست که شخصیت او را برای تاریخ­‌سازی­‌های آینده شکل می‌­دهد.

رفیق ارنستو چه گوارا

ارنستو چه‌­گوارا مرد افسانه‌­ای مبارزه و مقاومت برای بسیاری از مردم جهان است. مردی که پوسترها و تصاویر مسیح­‌گونه­‌اش چون یک ناجی هنگام برپایی تظاهرات­ و جنبش­‌های اعتراضی در سراسرجهان همیشه در گوشه­‌وکنار جمعیت به چشم می‌­خورد و گاه کوتاه­‌جملاتی از سخنرانی‌­هایش در صفحات مجازی دست به دست می‌­شود.
اما این بتِ مبارزه با استعمار و امپریالیست آمریکا، این قهرمان آزادکننده­‌ی کوبا و بازکننده­‌ی زنجیرهای بردگی و استثمار آیا واقعا چون مسیح عاری از خطا بود و مصون از هر گناه و اشتباهی، آن­‌طور که طرفدارانش از او بت می‌­سازند یا مردی بود تیره­‌دل که دستانش به خون هزاران کوباییِ بی­‌گناه آلوده بود، آن­‌گونه که دشمنان‌­اش از او پرتره­ای سیاه می‌­کشند؟
ارنستو چه‌­گوارا اگر چه که یک مسیح عاری از خطا نبود اما او یکی از شخصیت­‌های مهم و تاثیرگذار تاریخ جهان است که زندگی پرفراز و نشیبی را سپری کرده است.

بیژن اشتری مترجم نام‌­آشنا و کارکشته­‌­ای که تا امروز کتاب­‌های ارزشمندی از زندگی­نامه­‌ی رهبران سیاسی جهان، به‌­طور عمده رهبران چپ، ترجمه کرده است در سال 1387 پس از بررسی چندین کتاب با همکاری نشر ثالث، کتاب رفیق نوشته­­ خورخه کاستانیدا (مورخ مکزیکی، متولد سال 1953) را برای بازنمایی چه‌­گوارا به فارسی­‌زبانان انتخاب کرده است.
این کتاب یکی از کامل­‌ترین و بی­‌طرف‌ترین منابع درباره­‌ی ارنستو چه‌­گوارای افسانه­‌ای است. اما همان­‌طور که مترجم به درستی در مقدمه به آن اشاره کرده است، «چه‌گورایی که کاستانیدا در این کتاب می‌سازد نه یک ابرمرد عاری از خطا بلکه انسانی­ست با تمام نقطه ضعف‌­ها و قدرت‌­های یک انسان معمولی.»

رفیق ارنستو چه گوارا

کاستانیدا کتابش را با دوران کودکی ارنستو در آرژانتین آغاز می‌­کند و قدم به قدم با او تا دوران پر تلاطم جوانی پیش می‌­رود و پرده از رازهای مبهم زندگی او بر می‌­دارد. یکی از بحث برانگیز­ترین مسائل درباره‌ی جوانی گوارا تصمیم او برای تحصیل در رشته­‌ی پزشکی­ست که کاستانیدا آن را بررسی کرده است. انتخابی که خیلی زود این پزشک جوانِ فراری از خدمت نظام وظیفه­‌ی اجباری را به سفر با موتورسیلکت به کشورهای آمریکای لاتین، آغاز عشق و مبارزه در گواتمالا و در نهایت مکزیک و آشنایی­‌اش با یک انقلابی تبعیدی از کوبا به نام فیدل کاسترو می‌­رساند. نقطه­‌ی عطفی که تاریخ را ورق تازه­‌ای می‌­زند.
فیدل کاسترو در ادامه با اتکا بر قدرت تصمیم­‌گیری و فرمانده‌ی چه‌­گوارا موفق می‌شود پس ازچند سال مبارزه در ارتفاعات سیرامائسترا بر حکومت دیکتاتوری کوبا فائق آید و یک نظام تازه در این کشور بنیان نهد. نظامی که سهم چه‌­گوارا در آن ابتدا دادستانی و سپس ریاست بانک مرکزی­ست. البته پیش از این مناصب گوارا به کشورهای اتحاد جماهیر شوروی و سپس چین سفر می­‌کند اما مشاهده­‌ی«بهشتِ­ سوسیالیسم» خیلی زود او را به فکر و ناامیدی توامان می­‌کشاند. همه­‌ی این ماجراها به تفصیل در این کتاب فصل به فصل دنبال شده‌­اند.

کاستانیدا در این کتاب تنها بر زندگی شخص چه‌­گوارا متمرکز نیست و تاریخ آرژانتین در سال­‌های کودکی تا جوانی گوارا و هم چنین تاریخ کوبا را در هنگام قدرت­‌گیری کاسترو بررسی کرده است. تاریخی که با پیروزی انقلاب دستخوش هیجانات تازه‌­ای می‌­شود تا جایی که تقابل اتحاد جماهیر شوروی با آمریکا را نیز در خلیج خوک‌­ها موجب می‌­شود. اتفاقی که جهان را تا مرز آغاز جنگ سوم جهانی پیش می‌­برد.

اما طوفان حوادث خیلی زود پا به زندگی چه‌­گوارا می‌گذارند. چه‌گوارای بی‌قرار برای مبارزه نمی­‌تواند در کوبا بند شود و برای فرار از بی‌­مهری‌­ها پس از ایراد سخنرانی‌­اش در سازمان ملل متحد دیگر هیچ­گاه به کوبا باز نمی‌گردد. کنگو و سپس بولیوی مسیر حرکت چه­‌گورا به سوی سرنوشت تراژیک­‌اش را رقم می‌زنند. 

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر ثالث.

سال 1997 منتشر شده است .

مطالب پیشنهادی

خاطرات سفر با موتور سیکلت

خاطرات سفر با موتور سیکلت

مروری بر کتاب خاطرات موتورسیکلت نوشته‌ی ارنستو چه گوارا

عشقی به آبیِ زنبق‌های سمّی مرداب

عشقی به آبیِ زنبق‌های سمّی مرداب

مروری بر کتاب آواز کافه غم بار نوشته‌ی کارسون مکالرز

قبر‌ها قاتل‌اند!

قبر‌ها قاتل‌اند!

مروری بر نمایشنامه جمجمه‌ای در کانه‌مارا نوشته‌ی مارتین مک‌دونا

کتاب های پیشنهادی