رفتیم دو دقیقه بازجویی شویم، دو سال زندانی شدیم

محمود دولت آبادی: مروری بر زندگی و آثار

مینا نادری

سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰

(2 نفر) 4.8

محمود دولت آبادی نویسنده بزرگ ایرانی

محمود دولت‌آبادی نویسنده‌ی معاصر ایرانی است. مشهورترین اثر او، کلیدر، طولانی‌ترین رمان فارسی است. او دهم مردادماه ۱۳۱۹ شمسی در روستای دولت‌آباد سبزوار و در خانواده‌ا‌ي کردزبان متولد شد. دولت‌آبادی علاوه‌بر نویسندگی داستان، نمایشنامه‌نویسی، فیلم‌نامه‌نویسی، بازیگری و کارگردانی را نیز در کارنامه‌‌ی آثار خود دارد و تعدادی از آثارش نیز مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته‌اند.

او در سال ۲۰۱۳ میلادی برنده‌ی جایزه‌ی ادبی یان میخالسکی سوییس شد و یک سال بعد نیز نشان شوالیه‌ی ادب و هنر فرانسه را از سفیر دولت فرانسه در تهران دریافت کرد؛ هم‌چنین رمان کلیدر او نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شده است.

زندگی شخصی محمود دولت‌آبادی

کودکی و نوجوانی

نزدیک به میانه‌ی تابستان سال ۱۳۱۹ شمسی بود که پسری در روستای دولت‌آباد سبزوار خراسان به دنیا آمد. نامش را محمود گذاشتند. او فرزند عبدالرسول و فاطمه بود. پدر محمود علاوه‌بر فاطمه، دو همسر دیگر نیز داشت. محمود اولین پسر فاطمه و چهارمین فرزند عبدالرسول بود. پدرش کشاورز بود و با شاعران کلاسیک فارسی نظیر فردوسی، سعدی و حافظ آشنایی داشت. محمود دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی مسعود سعد سلمان دولت‌آباد گذراند و برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع راهنمایی به سبزوار رفت. او کودکی و نوجوانی سختی را از سر گذرانده است. در خانواده‌اش چندان خبری از رفاه مالی نبود، هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد و مجبور بود کارهای کم‌درآمدی انجام دهد که از توانش نیز خارج بود.

چوپانی، کفاشی، شاگرد دوچرخه‌سازی، کارگری در کارخانه‌ی پنبه، آرایشگری، کار در چاپ‌خانه و... ازجمله کارهایی هستند که محمود در دوران زندگی‌اش برای تأمین معاش انجام داده است.

دولت‌آبادی درباره‌ی گذشته‌ی خود می‌نویسد: «در برخوردهایی که بین بیشتر علاقه‌مندان به ادبیات با من پیش می‌آید، می‌بینم که نسبت به گذشته‌ی من کنجکاوی نشان می‌دهند و اگر روشان بشود، می‌پرسند: "آقای دولت‌آبادی یک کمی از خودتان، از گذشته‌ی خودتان تعریف کنید!" به این دوستان با صراحت باید بگویم: این‌که من فقیر بوده یا نبوده‌ام، این‌که رنج بسیار کشیده یا نکشیده‌ام، این‌که شوخ‌چشمی‌هایی داشته یا نداشته‌ام به پشیزی نمی‌ارزد مگر آن‌که توانسته باشم یا بتوانم به مدد و بهره‌گیری درست آن، ادبیات ناب اجتماعی بیافرینم.»[1]

هنر سینما و تئاتر

با وجود آن‌که دولت‌آبادی دانش‌آموز درس‌خوانی بود، اما تحصیل را رها کرد و برای کار از سبزوار به مشهد و سپس به تهران رفت. فاصله گرفتن از روستا و حضور در شهرهای بزرگی هم‌چون مشهد و تهران سبب شد تا محمود با هنر آشنایی بیشتری پیدا کند. او از کودکی به هنر نمایش و شنیدن و خواندن داستان‌ها و حکایت‌ها علاقه نشان می‌داد. او در دوران کودکی‌اش با تعزیه‌خوانی، داستان‌گویی‌های درویش‌های دوره‌گرد و ملای ده و شعرخوانی‌های شب‌نشینی‌های روستا و ... آشنا شده بود و هنر نمایش را این‌گونه شناخته بود. محمود تصمیم گرفت در تهران علاقه‌اش را دنبال کند، از این رو با سینما و تئاتر خو گرفت.

«تنها امکان و روزنه‌ای که بتواند تا حدودی به شوق من جواب بدهد، داستان‌هایی بود که شمایل‌گردان‌ها، درویش‌ها و نظایرشان وقتی به سوال می‌آمدند، می‌گفتند و می‌خواندند و علاوه‌بر آن هر چیزی که به داستان و نمایش مربوط می‌شد، اگر شده موضوعات روحوضی ـ مطربی مطربانی که برای عروسی‌ها به ده دعوت می‌شدند. [...] اما عمده‌ترین مرحله و میدان بروز این شوق و ذوق‌هایم آشنایی با تعزیه بود و راه یافتن به تعزیه و در شروع کارم رونویسی کردن نسخه‌های کهنه و فرسوده بود با خط خوانا و امضای محمود شیرازی و هنوز یکی از این نسخه‌ها را مادرم لای قرآنش نگه داشته است و دارمش.»[2]

جوانی محمود دولت آبادی

ورود به عرصه‌ی ادبیات

برای محمود دولت‌آبادی سینما پلی بود به سمت ادبیات. او ابتدا فیلم می‌دید و بعد با دنیای ادبیات و فیلم‌نامه‌‌نویسی آشنا می‌شد. محمود واقع‌گرایی در ادبیات را این‌گونه آموخت. او با دیدن فیلمی که براساس یکی از داستان‌های چخوف ساخته شده بود، دریافت که داستان‌نویسی تنها پرداخت شخصیت‌‌های خیالی و داستان‌های افسانه‌ای نیست؛ بلکه می‌توان داستان‌های واقعی و شخصیت‌هایی از دل همین مردم عادی را هم به روی کاغذ آورد و نوشت. دولت‌آبادی بعد از مطالعه‌ی آثار چخوف و صادق هدایت مصمم شد که نویسندگی را آغاز کند. «وقتی آثار هدایت را خواندم، یقین کردم که نویسنده خواهم شد؛ شاید به این سبب که در آثار هدایت هیچ فاصله‌ای بین خودم و محیطم نمی‌دیدم و شاید از این جهت که آثار هدایت به انبوه تجربیات و اندوخته‌هایی در ذهنم دامن زدند که تا آن لحظه به فکرم نرسیده بود که می‌توانند دارای ارزش و اهمیت باشند.»[3]

در سال ۱۳۴۱ شمسی محمود دولت‌آبادی به شکل جدی و منظم‌تری نسبت به قبل می‌نویسد. او در آن دوران داستانی تحت عنوان ته شب را در نشریه‌ی آناهیتا به چاپ ‌رساند و مابقی آثار اولیه‌اش را سوزاند؛ زیرا معتقد بود که آن‌ها به اندازه‌ی کافی خوب نیستند. ته شب را هم به این علت نگه داشت که اگر بعدها دچار غرور شد، آغاز دوران نویسندگی‌اش را به یاد بیاورد و باد غرورش را بخواباند.

محمود در تهران در کلاس‌های مؤسسه‌ی آناهیتا شرکت کرد و پس از اتمام دوره به‌عنوان شاگرد اول وارد عرصه‌ی تئاتر شد. اولین تئاتری که بازی کرد شب‌های سفید نوشته‌ی داستایوفسکی بود. سپس به گروه تئاتر ملی به ‌سرپرستی عباس جوانمرد پیوست و اجرا و کارگردانی هنر تئاتر را به‌شکل حرفه‌ای‌تری ادامه داد. او در کارنامه‌ی هنری‌اش سابقه‌ی همکاری با کارگردانانی چون بهرام بیضایی را نیز دارد. محمود دولت‌آبادی پس از جدایی از گروه تئاتر ملی، انجمن تئاتر ایران را تأسیس کرد و در این کار سعید سلطان‌پور، محسن یلفانی و ناصر رحمانی‌نژاد او را همراهی کردند.

دولت‌آبادی هم‌چنین تجربه‌ی بازی در یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی ایران را دارد. او در فیلم گاو ساخته‌ی داریوش مهرجویی نقش‌آفرینی کرده است و این اولین تجربه‌ی بازیگری اوست. فیلم گاو براساس داستان عزاداران بیل نوشته‌ی غلامحسین ساعدی ساخته شده است و بارها مورد تقدیر و تحسین جهانی قرار گرفته است.

دولت‌آبادی کم‌کم از تئاتر و سینما فاصله گرفت و جدی‌تر به امر نوشتن پرداخت. او در این دوران زندگی‌اش با افرادی چون غلامحسن ساعدی، جلال آل احمد، سهراب سپهری و احمد شاملو آشنا شد و انگیزه‌اش برای نویسندگی قوت گرفت و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به‌عنوان پژوهشگر مشغول به کار شد و تئاتر و نویسندگی را همراه با هم ادامه داد. او در این سال‌ها ادبار، هجرت سلیمان، آوسنه‌ی باباسبحان، باشبیرو و ... را نوشت.

محمود دولت‌آبادی در آن سال‌ها به علت ترس از دستگیر شدن به دست عوامل حکومت پهلوی به نوشتن خود سرعت داد و در کمتر از سه ماه سه داستان عقیل عقیل، از خم چمبر و روز و شب یوسف را نوشت.

دستگیری و زندان

در اعماق اثری از ماکسیم گورکی است که مهین اسکویی در سال ۱۳۵۳ شمسی آن را به روی صحنه‌ی تئاتر ‌برد. محمود دولت‌آبادی در این نمایش بازی می‌کرد. زمانی که دولت‌آبادی به همراه تیم تئاتر از اجرای جنوب در حال بازگشت به تهران بودند، خبری از رادیو پخش شد مبنی بر این‌که محمدرضا شاه پهلوی دستور داده است حزبی تحت عنوان حزب رستاخیر در ایران تشکیل شود و همه‌ی ایرانیان می‌توانند به عضویت این حزب در بیایند. افرادی هم که مخالفتی با این قضیه دارند می‌توانند ایران را ترک کنند. محمود دولت‌آبادی بعد از شنیدن این خبر به مهین اسکویی گفت: «در این جریان عده‌ی زیادی دستگیر خواهند شد و احتمالاً‌ من را هم دستگیر خواهند کرد

دولت‌آبادی قصد داشت پس از اتمام اجراهای نمایش در اعماق تئاتر را کنار بگذارد و تمام وقتش را صرف نویسندگی کند؛ اما یک شب مانده به پایان اجرا ساواک او را دستگیر کرد. آن‌گونه که دولت‌آبادی بعد از آزادی از زندان تعریف کرده است، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار بوده است که عوامل ساواک به سراغش می‌آیند و به او می‌گویند: ببخشید آقا ما با شما دو دقیقه کار داریم و این دو دقیقه تبدیل شد به دو سال زندانی شدن.

«ما برای دستگیری هرکس می‌رویم چند جلد از کتاب‌های تو را در کتاب‌خانه‌اش می‌بینیم.» ؛ طی دو سال بازجویی و زندان، این پاسخی است که ساواک به ابهامات محمود دولت‌آبادی درباره‌ی علل دستگیری‌اش می‌دهد. دولت‌آبادی قبل از دستگیری حدود چهار جلد از مهم‌ترین و طولانی‌ترین اثرش، کلیدر، را به رشته‌ی تحریر درآورده بود.

حسین دولت‌آبادی، برادر محمود، نوشته‌های او از جمله کلیدر را از دسترس عوامل ساواک دور می‌کند و پدر محمود با جمله‌ای رمزی این خبر مهم را در زندان به او می‌دهد و نگرانی بسیار نویسنده‌‌ی محبوس درباره‌ي اثرش را از بین می‌برد. پدر به محمود می‌گوید: «قالی‌ها را فرستادم رفت.»

در آن سال‌هایی که در زندان سپری شد؛ محمود دولت‌آبادی با افرادی آشنا و هم‌کلام شد که نامشان امروز هم برای ما آشناست و درباره‌ی اقداماتشان خوانده‌ایم: مسعود رجوی، آیت الله طالقانی، مهدی کروبی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله منتظری، عسگر اولادی، اسدالله بادامچیان، ناصر رحمان نژاد، آیت الله مهدوی کنی و... . او یک بار نیز از سوراخ در بسته‌ي سلول، علی شریعتی را دیده است. در دوران زندان، دولت‌آبادی زمان زیادی را برای تفکر و شناخت خود و سایر انسان‌ها و تجسم داستان‌هایش اختصاص داده است، تا آن‌جا که بعدها می‌گوید: کتاب جای خالی سلوچ را یک بار تماماً در ذهن نوشتم. سرانجام بعد از دو سال، محمود دولت‌آبادی در سال ۱۳۵۵ شمسی از زندان آزاد شد.

وی معتقد است اگر به زندان نرفته بود، قسمت اعظم کلیدر را زودتر نوشته بود. بعد از آزادی از زندان آن‌چه از کلیدر نوشته بود را بازنویسی کرد و دیگر رمان معروفش یعنی جای خالی سلوچ را هم نوشت. سال ۱۳۶۲ شمسی و پس از ده سال کلیدر نیز به پایان رسید.

پس از انقلاب ۵۷

محمود دولت‌آبادی پس از انقلاب سال۱۳۵۷ به‌عنوان استاد ادبیات معاصر در دانشکده‌ی دراماتیک، دانشکده‌ی صدا و سیما و دانشگاه آزاد تدریس کرد. «یک بار سال ۵۷ ـ ۵۸ بود که دانشجویان هنرهای دراماتیک دنبال من هم آمدند و گمان می‌کنم تدریس من در آن‌جا به دو ـ سه ترم نکشید. یک بار هم در سال‌های اخیر بود که از مدرسه‌ی عالی تلویزیون دانشجویان آمدند دنبالم و رفتم یکی دو ترم هم آن‌جا درس گفتم و در هر دو مورد نمی‌دانم به چه عنوان و در چه مقامی؟ فقط این را می‌دانم که می‌رفتم سر کلاس و موضوع درسم ادبیات معاصر بود. به شغل تدریس هم رغبت دارم و هم ندارم. رغبت دارم چون در کلاس رابطه‌ای زنده می‌تواند جاری باشد بین آموزگار و دانشجو. رغبت ندارم چون خسته می‌شوم و خسته می‌شوم چون موضوع کارم را مثل هر کاری جدی می‌گیرم و نیرویی را که دارم، مصرف می‌کنم. از نظر روحی بیشتر خسته می‌شوم چون مواجه می‌شوم با نابهنجاری‌ خودم در نظامی آموزشی که اصول آن بر نمره و رتبه بنا شده نه بر کیفیت آموزش.»[4]

دولت‌آبادی در این سال‌ها به سِمَت دبیری اول «سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر» ایران نیز رسید. محمود دولت‌آبادی سال ۱۳۶۸ شمسی با دعوت مراکز فرهنگی برای شرکت در جلسات، داستان‌خوانی و سخنرانی به کشورهای مختلف قاره‌ی اروپا و آمریکا سفر کرد.

هوشنگ گلشیری، مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی کدکنی در سفرهایی که دولت‌آبادی به اروپا داشته است، از همراهان او بوده‌اند. او در دانشگاه‌های مطرح اروپا و آمریکا سخنرانی کرده است.

معرفی آثار محمود دولت‌آبادی

از محمود دولت‌آبادی بیش از سی اثر در قالب رمان، سفرنامه و نمایش‌نامه وجود دارد. لایه‌های بیابانی، مرد تهران، سفر، آوسنه‌ی بابا سبحان، گاواره‌بان، عقیل عقیل، از خم چنبر، آهوی بخت من گزل، کارنامه‌ی سپنج: مجموعه‌ی آثار (داستان‌های کوتاه و بلند به‌علاوه‌ی جای خالی سلوچ)، سلوک، آن مادیان سرخ یال، ادبار و آینه، بیابانی و هجرت، بیرون در، روز و شب یوسف، گلدسته‌ها و سایه‌ها، طریق بسمل شدن، سفرنامه‌ی دیدار بلوچ، نمایش‌نامه‌های تنگنا و گل آتشین و ... ازجمله آثار محمود دولت‌آبادی است. در ادامه به معرفی مهم‌ترین اثر محمود دولت‌آبادی می‌پردازیم.

کتاب جای خالی سلوچ

جای خالی سلوچ را محمود دولت‌آبادی بعد از آزادی از زندان ساواک و بین زمان نگارش جلد دوم و سوم رمان کلیدر نوشت. او می‌گوید این داستان را یک‌بار زمانی که در زندان بوده در ذهنش نوشته و پس از آزادی روی کاغذ آورده است.

داستان این کتاب درباره‌ی مرگان است؛ زنی اهل روستای زمینج، یکی از نقاط دورافتاده‌ی ایران. شوهر مرگان، سلوچ، به طرز ناگهانی ناپدید می‌شود و مرگان در تلاش است تا زندگی خود و فرزندانش را در نبودِ پدر سرپا نگه دارد. فرزندان مرگان عباس، ابراو و هاجر هستند. رفتن به یک‌باره‌‌ی سلوچ و ترک خانواده‌اش، مدیریت شرایط پیش آمده به‌دست مرگان و فقر و پیامدهایش از موضوعات اصلی داستان جای خالی سلوچ است.

فضای کتاب تاریک و دردناک است و از دردهای اقشار ضعیف سخن می‌گوید. روایتی گیرا دارد و کششی که به مخاطب کمک می‌کند داستان را تا پایان ادامه دهد. جای خالی سلوچ تلخی و حلاوتی است توأمان. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.

کتاب سلوک

سلوک عنوان داستانی دیگر از محمود دولت‌آبادی است. روایت عشق قیس به دختری که فاصله‌ی سنی زیادی با او دارد. این کتاب را مانیفست محمود دولت‌آبادی درباره‌ی زن و عشق می‌دانند. سلوک «داستانی دردانگیز از عشق و آرزوهای بربادرفته‌ی راوی از زبان و یادداشت‌های مردی است که در خیابانی منتهی به گورستانی در یکی از شهرهای اروپایی بر راوی ظاهر می‌شود. رمان اتمسفری چون دن کیشوت دارد و خواننده آن را در صورتی در می‌یابد که بر ظاهر رمان شیفته نشود و آن را تقابل میان دو نسل، دو جامعه و دو دیدگاه بداند.

در جامعه‌ی مدرن دیگر عشق‌هایی از نوع عشق مجنون به لیلی، خیالی بیش نیست و واقعیت‌های تلخ اجتماعی نه‌تنها جایی برای آرمان‌گرایی نسل پیش باقی نمی‌گذارد، بلکه پسران را در برابر پدران قرار می‌دهد و دختران راهی متفاوت با مادران خود برمی‌گزینند؛ راهی که بر محور کامخواهی، مکنت و جاذبه‌های صوری زندگی استوار شده. رمان از گونه‌ی رمان نو و فضای چیره بر داستان، فضای شهرنشینی در تهران و خارج از کشور است و نشان می‌دهد که دولت‌آبادی از ترسیم حیات روستایی و رئالیسم سنتی پیشین فاصله گرفته و می‌کوشد با نوشتن به این سبک، رمان نو را نیز تجربه کند.[۵]» این کتاب در سال‌های ابتدایی دهه‌ی هشتاد به‌همت نشر چشمه منتشر شده است.

کتاب طریق بسمل شدن

طریق بسمل شدن نام کتاب دیگری از محمود دولت‌آبادی است که در حدود سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ شمسی نوشته شده، اما ده سال بعد اجازه‌ی چاپ گرفته است. طریق بسمل شدن روایتی است از دیدگاه محمود دولت‌آبادی به مقوله‌ی جنگ. این کتاب برخلاف دیگر آثار دولت‌آبادی بسیار کوتاه و کم‌حجم است، اما از مفاهیم و احساسات و موقعیت‌هایی بسیار عمیق و گاه پیچیده و بغرنج سخن می‌گوید.

طریق بسمل شدن روایت‌گر گوشه‌ای از جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق است. تپه صفر جایی است که سربازان ایرانی و عراقی یک شب تا صبح در آن‌جا محاصره شده‌اند و بسیار تشنه هستند. مخزن آبی در میان شیارهای تپه صفر قرار دارد، ولی رسیدن به آن کار آسانی نیست چون در تیررس طرفین قرار گرفته است. رمان دو راوی دانای کل دارد؛ یکی ایرانی و دیگری عراقی که هر یک از نگاه خود داستان را روایت می‌کنند. نشر چشمه این کتاب را به چاپ رسانده است.

کتاب کلیدر

کلیدر طولانی‌ترین رمان فارسی است. محمود دولت‌آبادی برای نگارش این داستان عظیم ده سال زمان صرف کرده است. کلیدر نام کوهی است که در خراسان بین شهرهای سبزوار، نیشابور و قوچان قرار دارد و اتفاقات این رمان در این منطقه رخ می‌دهند.

«کتاب با بیداد، خشک‌سالی و مرگ و میر حشم در دشت کلیدر باز می‌شود و مردان کلمیشی در طلب روزی، به هر دری روی می‌آورند. قهرمان اصلی کتاب گل‌محمد است که پسر میانی است و زیور را ـ که از خودش سالمندتر ـ به زنی گرفته. گل‌محمد در اولین نگاه به مارال، دختر عبدوس برادر بلقیس، دل می‌دهد و سرانجام او را به چنگ می‌آورد. مارال در سراسر قصه، چهره‌ی زیبای عشق و مهر و پناهی برای جان خسته‌ی گل‌محمد باقی می‌ماند.

گل‌محمد به جان آمده و خسته‌دل از دروی بی‌حاصل زمین در نبردی برای ربودن صوقی، محبوب مدیار برادر بلقیس، درگیر می‌شود و پدر صوقی را به گلوله می‌کشد. مدیار هم جان در این سودا می‌بازد. همان شب شیرو خواهر گل‌محمد ـ که دل در گروی عشق ماه درویش دارد ـ با او به قلعه چمن می‌گریزد و لکه‌ی ننگی بر دامان خانوار کلمیشی می‌گذارد؛ لکه‌ی ننگی که در صفحات بعدی کتاب لبه‌ی تیز گزلیک بیگ‌محمد را به گیله‌ی گیسوی شیرو آشنا می‌کند.[۶]»

محمود دولت‌آبادی بعد از به پایان رساندن آخرین قسمت جلد پنجم کلیدر می‌نویسد: «به پایان رساندن کلیدر آن‌طور که مطلوب و موردپسند خودم باشد، برای من یک آرزوی مهم است. چون اطمینان دارم که رمان کلیدر یک یادگاری برای مردم آینده‌ی ما خواهد بود که در عین حال من هم دینم را به مردمی که در میانشان پرورش یافته‌ام با این کار تا حدی ادا کرده‌ام. هیچ چیز برای انسان مطلوب‌تر از این نیست که در سرانجام احساس کند که دین خود را ادا کرده است. آرزو می‌کنم به ادای این دین بزرگ.[۷]»

هوشنگ گلشیری کلیدر را اوج رمان‌نویسی دانسته است و محمدعلی جمال‌زاده از این رمان به‌عنوان شاهکار و برترین رمان نام برده است.

جوایز و افتخارات محمود دولت‌آبادی

  • نشان شوالیه‌ی هنر و ادب فرانسه در سال ۲۰۱۴
  • برنده‌ي جایزه‌ی ادبی یان میخالسکی سوییس در سال ۲۰۱۳
  • برنده‌ی جایزه‌ی ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت در سال ۲۰۱۲
  • نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی من بوکر آسیا در جشنواره‌ی کتاب سنگاپور در سال ۲۰۱۱
  • نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی آسیایی برای رمان زوال کلنل در سال۲۰۱۱
  • دریافت جایزه‌ی ادبیات بین‌المللی خانه‌ی فرهنگ‌های جهان برلین در سال ۲۰۰۹
  • برنده‌ی جایزه‌ی ادبی واو در سال ۱۳۹۰
  • دریافت جایزه‌ی یک عمر فعالیت فرهنگی، در نخستین دوره‌ی جایزه‌ي ادبی یلدا به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان در  سال ۱۳۸۲
  • برنده‌ی لوح زرین بیست سال داستان‌نویسی به همراه امین فقیری

درباره‌ی ایران

«ای سرزمین! کدام فرزندها در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند با چشمان باور خود خواهند دید؟

ای مادر ما، ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد. ای ما نثار عافیت تو![۸]»

محمود دولت آبادی نویسنده بزرگ ایرانی

[1]- دولت‌آبادی، محمود، نون نوشتن، تهران، چشمه، ۱۳۹۷، ۱۱

[2]- دولت‌آبادی، محمود، ما نیز مردمی هستیم، تهران، نشر پارسی، ۱۳۶۸، 180- 183

[3]- اسحاقیان، جواد، رمان حماسه و عشق :کلیدر ، تهران، نشر گل آذین، ۱۳۸۲، ۱۹

[4]- گفتگو با احمد شاملو، محمود دولت‌آبادی، مهدی اخوان ثالث، محمد محمدعلی، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۲، ۱۲۱و ۱۲۲.

[۵]- اسحاقیان، جواد، رمان حماسه و عشق :کلیدر ، تهران، نشر گل آذین،۱۳۸۲، ۴۲.

[۶]- اسحاقیان، جواد، رمان حماسه و عشق :کلیدر ، تهران، نشر گل آذین، ۱۳۸۲، ۵۱ و ۵۲.

[۷]- دولت‌آبادی، محمود، نون نوشتن، تهران، چشمه، ۱۳۹۷، ۲۵.

[۸]- همان، ۱۴

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

کلیدر طولانی ترین رمان در ادبیات فارسی است که در ده جلد نوشته شده و حاوی حدودا سه هزارصفحه است. نکته ای که باعث جلب توجه مخاطبان به این کتاب می شود طولانی بودن این کتاب نیست؛ بلکه محتوا و ساختار نو کتاب است. این اثر به دلیل درون مایه قوی خود خواننده را به قعر داستان می کشد و او را با کلمات آشتی می دهد.

جای خالی سلوچ کتابی در نوع خود متفاوت است. گفته می شود محمود دولت آبادی ایده نوشتن این کتاب را در دوران حبس خود گرفته است و به محض این که از زندان رهایی یافت فقط در طی هفتاد روز چنین رمان درخشانی را به قلم کشید. این رمان یک اثر رئالیستی است و به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و هلندی برگردان شده است و مخاطبان خارجی نیز دارد.

محمود دولت آبادی در توصیف فضای روستایی و سنتی ایران مهارت بالایی دارد و می تواند خواننده را تا حد بالایی با بد و خوب آن آشنا کند. توصیفات این نویسنده بسیار جذاب و مسحور کننده است. با خواندن توصیفات این کتاب ها خود را به کلی در داستان خواهید یافت. زاویه دید و دریچه های ذهنی محمود دولت آبادی شکل نو و جدیدی دارند. او به ابتدایی ترین مفاهیم به شیوه ای متفاوت می نگرد چنان که باعث حیرت خواننده خواهد شد. داستان های این نویسنده قابل پیش بینی نیستند و سیر کندی ندارند. بسیار مهم است که خواننده با خواندن کتاب احساس خستگی نکند و هنگام خواندن کتاب فراز و فرودهایی در جای مناسب خود تجربه می کند.

مطالب پیشنهادی

سلوک

سلوک

کتاب سلوک نوشته محمود دولت آبادی [مغزم درد میکند]

مرگ ایوان ایلیچ، انبانی از بینش‌ها و عدسی‌های ضروری

مرگ ایوان ایلیچ، انبانی از بینش‌ها و عدسی‌های ضروری

مروری بر کتاب مرگ ایوان ایلیچ نوشته‌ی لئو تولستوی

قسم می خورم، به جان تمام زن‌هایی که تا به حال عاشق‌شان بوده‌ام، قسم می‌خورم

قسم می خورم، به جان تمام زن‌هایی که تا به حال عاشق‌شان بوده‌ام، قسم می‌خورم

مروری بر کتاب چشم نوشته‌ی ولادیمیر ناباکوف

کتاب های پیشنهادی