فرزند غمگین ادبیات عرب

نزار قبانی: مروری بر زندگی و آثار

عاطفه طهماسیان

شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰

(1 نفر) 5.0

نزار قبانی از بهترین شاعران ادبیات عرب

شعر و ادب در هر زبان و سرزمینی جلوه‌‌ای خاص و متفاوت دارد. در هر زبان به گونه‌ای متفاوت به مسائل نگاه شده و این موضوع باعث غنی‌تر شدن و زیباتر شدن ادبیات جهان می‌شود. در این بین ادبیات عرب مسحورکننده‌ترین و روح‌نوازترین اشعار را در خود دارد. کسی نیست که با خواندن اشعار عربی احساس و اصالت شعر را لمس نکند. یکی از بهترین شاعران ادبیات عرب نزار قبانی Nizar Qabbani است. شاعری که عشق را به خوبی در کلمات به دام می‌اندازد.

او روح مُرده را با عشق زنده می‌کند و به او یاد می‌دهد که چگونه باید از عشق سخن گفت، چگونه عاشق شد و چگونه در راه آن، تمامِ خود را فدا کرد.
وی فرزند عاشق اما غمگین ادبیات عرب است. زندگی بر او تا می‌توانسته سخت گرفته؛ اما شکست‌های پی در پی او را از پا نینداخته و تا آخر عمرش همچنان رو به جلو در حرکت بوده است. نبوغ و توانایی نزار قبانی به پای کسی نمی‌رسد و الهام‌بخش شاعران زیادی شده است.

نزار قبانی

سال‌های کودکی و نوجوانی نزار قبانی

نزار قبانی در تاریخ 21 مارس 1923 در دمشق، پایتخت کشور سوریه، متولد شد. مادر او خانه‌دار و پدرش کارخانه‌‌ کوچکی برای تولید حلواهای عربی داشت. آن‌ها چهار فرزند داشتند و زندگی سطح متوسطی را می‌گذراندند.

نزار قبانی در شهری چشم به جهان گشود که مرکز تحولات سیاسی و اجتماعی زیادی بود و به شکل مستقیم و عمیقی با تحولات جامعه روبه‌رو شد. در سال‌های کودکی این شاعر، دمشق محل جنگ در مقابل فرانسوی‌هایی بود که قصد اشغال و غارت روسیه را داشتند. محله‌ی آن‌ها نیز در مکان خطرناکی قرار داشت و او از نزدیک گرد و غبار و فشار جنگ را حس می‌کرد. پدرش انقلابی بود و مقاومت را جزو مهم‌ترین اصول زندگی خود می‌دانست. او کودکی کنجکاو و جسور بود و مبارزه و مقاومت را از اطرافیان خود می‌آموخت و از خشم آن‌ها خشمگین و از شادی آن‌ها مسرور می‌شد.

نزار درباره‌ی پدرش می‌گوید: «وقتی سربازان سنگال ساعت اولیه‌ی صبح با اسلحه و آرایش جنگی ریختند توی خانه‌مان و پدرم را با خود بردند و سوار زره‌پوش به زندان صحرایی تدمر منتقل کردند، آن روز فهمیدم پدرم برای کار دیگری غیر از شیرینی‌پزی تلاش می‌کرده است.»[1]

محیطی که در آن زندگی می‌کرد محیط مدرن و رو به رشدی نبود و زندگی مردم با باور‌های سنتی و متعصبانه گره خورده بود. خانواده‌ی قبانی نیز از این مسئله مستثنی نبودند بنابراین خودسرانه برای دخترشان تصمیمی گرفتند. آن‌ها می‌خواستند او را وادار به ازدواج با کسی کنند که تصور می‌کردند برای او همسری مناسب است. او از این تصمیم راضی نبود و دست به خود کشی زد. مرگ خواهر برای نزار قبانی بسیار دردناک بود و او را از جامعه‌ی سنتی و متعصب آن‌دوره منزجر کرد. او سعی داشت با تعصب و افکار نادرست روزگار خود بجنگد و از آن احساس شرم می‌کرد.

کار و تحصیلات نزار قبانی

نزار قبانی دیپلم خود را در رشته فلسفه و ادب در دمشق گرفت. مدرسان و معلمان او همگی فرانسوی بودند و نظام تحصیلی دمشق نیز به زبان فرانسه بود؛ بنابراین از همان زمان به زبان فرانسه مسلط شد. استادان فرانسوی او باعث آشنایی‌اش با ادبیات برون‌مرزی شدند و عشق و علاقه به شعر در او شدت گرفت. اشتیاق و علاقه‌ او به شعر و فلسفه وصف شدنی نبود. از همان سال‌ها شعر گفتن را آغاز کرد گرچه هنوز خام و بی‌تجربه بود؛ اما شعر‌هایی می‌گفت که باعث تحسین اطرافیان و معلمانش می‌شد. او در دانشگاه رشته حقوق را انتخاب کرد و آن را ادامه داد. پس از فارغ التحصیلی تصمیم گرفت که در وزارت خارجه سوریه به کار بپردازد. قبانی علاقه داشت اصلاحاتی در سیستم دولتی سوریه ایجاد کند، پس حدود بیست سال در آن‌‌جا به کار پرداخت. در طی سال‌های خدمت به دولت سفرهای کاری به شهرهای بزرگی از جمله لندن، قاهره، بیروت و مادرید داشت و تجربیات ارزنده‌ای کسب کرد. وی هیچ‌وقت از یادگیری غفلت نمی‌کرد و هنگامی که در کشور انگلیس و اسپانیا بود به یادگیری زبان انگلیسی و اسپانیایی پرداخت و با ادبیات این دو زبان تا حدودی آشنا شد. نزار قبانی هیچ‌گاه خود را محدود به کشوری ندانست که در آن زندگی می‌کرد و سعی کرد تا در حد توان با مکان‌های مختلف و آیین‌های متفاوت آشنا شود و او اظهار می‌کند سفرهایش بخشی از شخصیت او را شکل داده‌اند و روح خود را در مسیر‌هایی جا گذاشته که پیموده است. سرانجام در سال 1966 استعفا کرد و تصمیم گرفت تنها به شعر گفتن بپردازد. شعر گفتن کاری بود که باعث تسکین او در مقابل رنج‌ها و مشکلات می‌شد و دوست داشت بقیه‌ زندگی خود را برای ترمیم درون خود سپری کند. همچنین او شعر گفتن را نوعی مبارزه تلقی می‌کرد و مطمئن بود که روزی اشعارش افکار انسان‌ها را تغییر خواهد داد.

در بخشی از یادداشت‌هایش، در توضیح انگیزه‌ی شعر‌گفتنش می‌گوید: «می‌پرسند: چرا شعر می‌نویسی؟ من برای این شعر می‌نویسم که فضای شادمانی در جهان بزرگ‌تر و فضای اندوه کوچک‌تر شود. شعر می‌نویسم تا جو جهان را دگرگون کنم... آفتاب را مهربان‌تر، آسمان را آبی‌تر و شوری دریا را کمتر کنم.... چرا شعر می‌نویسم؟ چون پاره‌ای از بلندپروازی‌های من این است که جغرافیای جهان عرب را با کلمات تغییر دهم. شاید این کار وقت زیاد، عرق‌ریزی بسیاری و سرشک‌افشانی گرانبار اقتضا کند... اما نقطه‌ای شعر اینجا ... نقطه‌ای شعر آنجا... و طوفان به راه می‌افتد...»[۲]

نزار قبانی

روایت زندگی شخصی و عاشقانه نزار قبانی

نزار قبانی زندگی دردناکی داشت. در هر مرحله از زندگی او ناکامی‌هایی دیده می‌شود که باعث شده تنها‌تر و غمگین‌تر از پیش شود. او در ابتدا با زنی ازدواج کرد که زهره نام داشت و حاصل این ازدواج دو فرزند بود. این ازدواج ناکام ماند چرا که آن‌ها زندگی بدون عشقی داشتند و به خاطر تفاوت‌های شخصیتی مدام به مشکل برمی‌خوردند؛ در نتیجه تصمیم به جدایی گرفتند. مدتی پس از این جدایی نزار قبانی تصمیم به ازدواج با زنی معلم به نام بلقیس الراوی گرفت که حاصل این ازدواج نیز دو فرزند به نام‌های زینب و عمر بود. آن‌ها زندگی سراسر عشقی داشتند و تبدیل به نماد عشق برای دیگران شدند؛ هرچند که این خوشی پایان تلخی داشت. در سال 1981 در حادثه بمب‌گذاری سفارت سوریه بلقیس جان خود را از دست داد. این حادثه نزار قبانی را ویران کرد. او آن‌چنان بلقیس را دوست داشت که بیشتر اشعار خود را برای او گفته بود و شعرهای این شاعر در برابر عشق به بلقیس کم می‌آوردند. یکی از پسرهای وی نیز بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت و وجود شاعر را رنجورتر از قبل کرد. او پس از مرگ بلقیس نتوانست زندگی در سوریه را تاب بیاورد و تصمیم گرفت از کشور خارج شود. شعرهای شاعر پس از مرگ همسرش صورتی تلخ و شکایت‌آلود پیدا کردند به طوری‌که با خواندن آن غمی تلخ بر جان خواننده می‌نشیند.

«شعرهای نزار قبانی پس از مرگ همسرش صورتی تلخ و شکایت‌آلود پیدا کردند به طوری‌که با خواندن آن غمی تلخ بر جان خواننده می‌نشیند.»

یکی از مشهورترین اشعار نزار قبانی، با عنوان «دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس» سروده‌ای است که شاعرِ عاشق پس از فراق ابدی معشوق آفریده است. بندهای از این شعر را می‌خوانیم.

«او می‌دانست مرا خواهند کشت

و من می‌دانستم او کشته خواهد شد

هر دو پیش‌گویی درست درآمد

او چون پروانه‌ای بر ویرانه‌های عصر جهالت افتاد

و من در میان دندان‌های عصری که

شعر را

چشمان زن را

و گل سرخ آزادی را می‌بلعد

در هم شکستم. .....

وقتی زنی زیبا می‌میرد

زمین تعادل خود را از دست می‌دهد

ماه صد سال عزای عمومی اعلام می‌کند

و شعر بیکار می‌شود. .....

این زن نباید بیشتر می‌زیست

خود نیز این را نمی‌خواست

او چون شعله‌ی شمع بود و فانوس

و چون لحظه‌ای شاعرانه

که پیش از آخرین سطر

به انفجار می‌رسد.»[۳]

نزار قبانی به همراه بلقیس الراوی و دو فرزندان قبانی
نزار قبانی به همراه بلقیس الراوی و دو فرزندان قبانی

آثار نزار قبانی

به نزار قبانی لقب شاعر زن و عشق می‌دهند چرا که او بسیار در وصف زنان و زنانگی نوشته و عشق به زن را محور اصلی زندگی می‌داند. عشق او به بلقیس سبب شد تا هر نوع مادیاتی در ذهنش رنگ ببازد و تنها چشمانش به احساس و عواطف گره بخورد. او بیش از سی دفتر شعر در وصف عشق نوشته و نشان داده که عشق والاترین مفهوم زندگی او است. اشعار عاشقانه نزار قبانی با توجه به فضای متعصبانه و سنتی کشور سوریه در ابتدا طرفداران زیادی نداشت و حتی سران کشور اشعار او را ناپسند نامیده‌اند و توصیه به حذف بعضی از آن‌ها کردند؛ با این وجود پس از گذشت سال‌ها بزرگان سوریه پی برده‌اند که آثار نزار قبانی چه جایگاهی دارند و از چه لطافت خاصی برخورداراند. نزار قبانی با اظهار دلخوری از شرایط بسته و محدود‌کننده‌ی جامعه‌ی جهان عرب، انتقاد‌های زیادی به حکومت و مردم کرده و عقیده دارد که باید عشق و صحبت از آن‌ را با ارزش دانست و به آن بها داد.

عشق با صدای بلند (گزینه اشعار نزار قبانی)

نویسنده:
نزار قبانی
ناشر:
نگاه
مترجم:
احمد پوری
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

گرچه عمده آثار این مرد بزرگ عاشقانه است اما او آثاری در حوزه ادبیات مقاومت و پایداری نیز نوشته که در نوع خود منحصر به فرد و جذاب است. برخی برترین آثار او که در ایران نیز در دسترس‌اند به شرح زیر است:

کتاب کوچ پنجره‌ها

کوچ پنجره‌ها یکی از معروف‌ترین و برجسته‌ترین آثار نزار قبانی است. او این کتاب را در لحظات آخر زندگی خود نوشته که حدود 260 صفحه است. برخی از منتقدان معتقداند این کتاب کامل‌ترین کتاب شاعر است؛ زیرا تمام احساساتی را که از کودکی تا میان‌سالی تجربه کرده، در این اثر بازتاب داده است. این کتاب اوج بلوغ و توانایی نزار قبانی را نشان می‌دهد. در قسمت‌هایی دلتنگی خواهید دید و در قسمت‌هایی وصف او از عشق شما را گریان خواهد کرد. در بخش‌هایی نیز چنان حس اراده و مبارزه به شما خواهد داد که گویی جهان در مشت شما است. کتاب کوچ پنجره‌ها به همت فرزندان این شاعر منتشر شده است.

کتاب دوستت دارم امضای من است

مضمون این کتاب مانند دیگر کتاب‌های شاعر عاشقانه است. کتاب دوستت دارم امضای من است پر از تشبیهات لطیف و گرم است. وی از چگونه دوست داشتن محبوبش می گوید. این‌که چگونه عاشق مانده است و چگونه زندگی را در رخ محبوب می‌بیند. هرجا که نام معشوق و عشق بیاید آن‌جا زندگی را می‌یابد. توصیفات نزار‌ قبانی تنها مخصوص خود او و سبک ویژه‌اش است و هیچ جای دیگری نمی‌توان آن را یافت. او در این کتاب نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد.

کتاب عشق ما روی آب راه می‌رود

این کتاب 222 صفحه‌ای نیز وصف احساس درونی شاعر است. او از عشق عمیقی حرف می‌زند که امان او را بریده و هر چیزی جز یاد را برایش بی اهمیت ساخته است. نزار قبانی حتی قربان صدقه‌های معمول را چنان با حرارت و متفاوت بیان می‌کند که حتی کسی دوست دارد عشق را تجربه کند و آن را مقدس می‌پندارد که بویی از عشق نبرده است. بیان نزار قبانی بسیار متفاوت‌تر از دیگر شاعران عربی است. او سخت و پیچیده نمی‌نویسد و از تشبیهات و آرایه‌های ساده استفاده می‌کند؛ اما همین کلمات و اشعار ساده عمیقا بر دل می‌نشیند.

« روز تولدم را نمی‌دانم. 
صورتم به اندازه‌ی زمین پیر است. 
اندوهم به اندازه‌ی خدا و دریاها سالخورده است.
سنم مهم نیست. 
چیزی که مهم است. 
عشق جاودانه‌ام به توست.»[۴]

کتاب خداوند فقط نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد

کتاب خداوند فقط نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد تنها پس از مدت کوتاهی تبدیل به یکی از پرفروش ترین آثار این استاد ادب بزرگ شد. نقطه‌ای که خواندن این کتاب را دلنشین کرده در توجه شاعر به جزئیات است. او به خوبی بلد است که با توصیف جزئیات و لحظه‌های کوتاه و روزمره یک قطعه ماندگار خلق کند. وی در کتاب فوق اشعارش را در قالب نامه‌هایی به کسانی که دوستشان می‌دارد نوشته است. کتاب خداوند فقط نامه‌های عاشقانه را جواب می‌دهد چندین حواشی را نیز در پی داشته است. برخی معتقداند این نامه‌ها که واقعی هستند نباید عمومی می‌شدند و احساسات شاعر را زیر سوال بردند. نزار قبانی در جواب این اثر را به میراثی عاشقانه تشبیه می‌کند و معتقد است که احساسات درونی خود را تنها به شکلی بی پرده بیان کرده است.

کتاب تا سبز شوم از عشق

کتاب تا سبز شوم از عشق که به همت نشر سخن و با برگردان موسی اسوار منتشر شده است، گزیده‌ای از نثر و شعر نزار قبانی است. این اثر چند ویژگی منحصر‌به‌فرد دارد؛ یکی آن‌که هم‌زمان می‌توان در یک کتاب نثر و شعر نزار را دید و از هر دوی آن‌ها بهره برد و دیگری این‌که در بخش اشعار، متن عربی و ترجمه‌ی فارسی در کنار یکدیگر آمده‌اند. این وضعیت حداقل دو فایده و نتیجه‌ی مهم دارد؛ از طرفی خواندن شعر به زبان اصلی را _که می‌تواند به مراتب لذت‌بخش‌تر از ترجمه باشد_ محقق می‌کند و از طرفی دیگر امکان سنجیدن چگونگی و کیفیت و ظرایف ترجمه را ممکن می‌سازد.

در بخش مربوط به نثر، قبانی از مباحثی چون شعر، کلمه، موطن شعر، منبع الهام آن، چیستی شعر و کیستی شاعر، عشق و... سخن می‌گوید. همه‌ی ما می‌دانیم متونی که به بیان نظریات ادبی می‌پردازند، علی‌رغم سودمندی بسیارشان، اغلب به واسطه‌ی زبان علمی و خشکی که دارند، ممکن است ملال‌انگیز باشند؛ اما نثر نزار در این کتاب ابدا از این نوع نیست، بلکه کاملا صمیمانه و خودمانی است.

«شعر چیست؟ شعر نظریه ندارد. هر شاعری نظریه‌ی خود را با خود دارد. شاعرانی که کوشش کردند در شعر نظریه‌پردازی کنند، هم در شعر باختند و هم به نظریه‌ای دست نیافتند. آنان آفتاب را به فروش گذاشتند و خود سرگرم ساخت لامپِ پنجاه شدند. دریا را فروختند و به دیدن چند ماهی کوچک در آکواریوم بسنده کردند. .... مرا با تئوریزه کردن شعر کاری نیست. آنچه برای من اهمیت دارد، خودِ شعر است. خودِ شعر منم... و شما...

او همین نان گرم کلماتی است که با هم قسمت می‌کنیم و این جامه‌ی نوطراز از احساسات و تاثیراتی است که با هم به تن می‌کنیم. بنابراین انتظار نداشته باشید "نسخه"ای بپیچم که حس کنجکاوی شما را ارضا کند.»[۵]

و نمونه‌ای از شعر

«می‌خواهم تو را دوست بدارم، ای بانوی من

در روزگاری که عشق معلول شده است

و زبان، معلول

و کتاب‌های شعر، معلول

نه درختان یارای ایستادن بر پای خود دارند

نه گنجشکان توان دارند که از بال‌های خود بهره ببرند

نه ستاره‌ها می‌توانند بی ‌روادید جابه‌جا شوند

می‌خواهم تو را دوست بدارم

 پیش از آنکه آخرین غزال

از غزال‌های آزادی منقرض شود

و آخرین نامه از نامه‌های دلباختگان

و بازپسین چکامه‌ی مکتوب به زبان تازی

بر دار شود.»[6]

کتاب پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی

در این مجموعه‌ی شعر نزار قبانی را به دو بعد شاخص و جدایی‌ناپذیر شعری‌اش می‌بینیم؛ عشق و مبارزه. پنهان‌نوشته‌ها در همان دَم که نوای عاشقانه‌ی مردی را سر می‌دهند که می‌گوید:

 «عاشق‌ترم کن...

عاشق‌ترم کن

 ای بهترین دوره‌ی جنونم

 ای خنجر روان در اندامم

 ای هیجان‌های چاقو.

 بیش از پیش غرقم ساز

 که دریا می‌خواند مرا

مرگ ناتوان است در برابرم

بیشتر از پیش بمیران مرا...»[7]

هم زمان صدای مردی را نیز به گوش ما می‌رساند که می‌گوید:

«مامور امنیتی از من پرسید:

چندساله‌ای؟

گفتم: 65 قصیده

گفت: خدایا

چه اندازه تو گذر عمر را به‌شوخی گرفتی!

گفتم: آری

اما تو مایل بودی

من آزادی را به‌سخره بگیرم.»[8] 

و در آخر، لحظه‌ای که عشق و مبارزه، کاملا بر هم منطبق می‌شوند:

«توجه کرده‌ای آیا؟

توجه کرده‌ای

در زمانه‌ی جنگ

رابطه‌ی من و تو شکلی دیگرگونه می‌شود

تو زیباتر از پیش می‌شوی

و من بیشتر دوستت دارم

توجه کرده‌ای آیا؟

دیوار زمان را به آتش می‌کشیم

و چشمانت به وسعت میهنمان می‌شود.»[9]

پنهان نوشته های یک عاشق قرمطی

نویسنده:
نزار قبانی
ناشر:
چشمه
مترجم:
رضا انصاری راد
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست

سال‌های پایانی زندگی نزار قبانی

نزار قبانی در سال‌های پایانی زندگی‌اش از سیاست زده شده بود و از آن نفرت داشت. گرچه بیش از بیست سال از عمل خود را برای حکومت کار کرده بود اما خستگی و فشار کار طوری بر بدنش نشسته بود که تصمیم گرفت تا حد امکان از محیط کاری‌اش دور باشد و به شاعری بپردازد و هر روز از هر حاشیه و توجهی دور‌تر و دورتر می‌شد.  از سمتی دیگر ‌شکست‌ها و سختی‌هایی که نزار قبانی در طی زندگی خود متحمل شد باعث شده بود تا در اواخر عمر خود تبدیل به مردی غمگین، خسته و تنها شود. تحمل کردن سوریه برای او به شدت سخت بود بنابراین تصمیم گرفت به سوئیس و فرانسه برود. مدتی را در این دو کشور گذراند و سپس تصمیم گرفت به لندن برود. زندگی در لندن بیش از هر جای دیگری برای او آسان بود چرا که پیش‌تر مدت زمانی را در آن‌جا گذرانده بود و نسبت به لندن تعلق خاطر داشت. پس از مدتی حال جسمانی او وضعیت بدی پیدا کرد و راهی بیمارستان شد. او نوشتن شعر را حتی در بیمارستان نیز کنار نگذاشت و قسمت‌هایی از کتاب کوچ پنجره‌ها را در آن جا نوشت. سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت. گرچه در لندن دار فانی را وداع گفت اما به درخواست خود او در کشور سوریه به خاک سپرده شد. مرگ او باعث سیاه‌پوش شدن دنیای ادبیات عرب شد. ادبیات عرب هرگز مردی همانند او به خود ندیده بود. نزار قبانی  هم در سبک و هم در بیان شاعری بسیار توانا بود و کسی مثل او هرگز تکرار نخواهد شد. او راه را برای دیگر شاعران باز کرد. نزار قبانی در حد خودش تلاش کرد تا با افکار سنتی و متعصبانه زمانه خود بجنگد و تا حد زیادی موفق هم شد. او سخن گفتن از عشق را به سخن گفتن از پول و قدرت ترجیح می‌داد و همین مسئله باعث شد  محبوبیت او نه در کشور خود و کشور‌های همسایه بلکه در سراسر جهان گسترش یابد و همه با آثار او آشنا باشند. نزار قبانی مأموریت خود را در شاعری  به بهترین شکل به پایان رساند و به غمگین‌ترین شکل این جهان را ترک کرد.

نزار قبانی

[1]- قبانی، نزار، پنهان‌نوشته‌های یک عاشق قرمطی، ترجمه‌ی رضا انصاری راد، تهران، چشمه، 1395، صفحه‌ی 10

[۲]- قبانی، نزار، تا سبز شوم از عشق، ترجمه‌ی موسی اسوار، تهران، سخن، 1382، صفحه‌ی 64 و 65

[۳]- قبانی، نزار، در بندر آبی چشمانت، ترجمه‌ی احمد پوری، تهران، چشمه، 1377 ، صفحه‌ی 51_ 56

[۴] - عشق ما روی آب راه می‌رود، نزار قبانی، ۱۳۹۳: ص ۲۱، نشر مروارید

[۵]- قبانی، 1382: 46 و 47

[۶]- همان: 255 و 257

[۷]- قبانی، 1395: 43

[۸]- همان: 101

[۹]- همان: 122

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

وی فرزند عاشق اما غمگین ادبیات عرب است. زندگی بر او تا می توانسته سخت گرفته؛ اما شکست های پی در پی او را از پا نینداخته و تا آخر عمرش همچنان رو به جلو در حرکت بوده است. نبوغ و توانایی نزار قبانی به پای کسی نمی رسد و الهام بخش شاعران زیادی شده است.

یکی از مشهورترین اشعار نزار قبانی، با عنوان «دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس» سروده ای است که شاعر عاشق پس از فراق ابدی معشوق آفریده است.

به نزار قبانی لقب شاعر زن و عشق می دهند چرا که او بسیار در وصف زنان و زنانگی نوشته و عشق به زن را محور اصلی زندگی می داند. عشق او به بلقیس سبب شد تا هر نوع مادیاتی در ذهنش رنگ ببازد و تنها چشمانش به احساس و عواطف گره بخورد. او بیش از سی دفتر شعر در وصف عشق نوشته و نشان داده که عشق والاترین مفهوم زندگی او است.

مطالب پیشنهادی

صلابت کِلک کاتبان

صلابت کِلک کاتبان

مروری بر کتاب اسفار کاتبان نوشته‌ی ابوتراب خسروی

قاب عکسی مه‌آلود و تب‌زده

قاب عکسی مه‌آلود و تب‌زده

مروری بر کتاب منظرِ پریده‌رنگ تپه‌ها نوشته‌ی کازوئو ایشی‌گورو

«ادیپ» در روستایی در ایرلند

«ادیپ» در روستایی در ایرلند

مروری بر نمایشنامه‌ی غرب غم زده اثر مارتین مک‌دونا

کتاب های پیشنهادی