داستان آمریکایی

خشم از زمین «واسع» خدا می‌روید

خشم از زمین «واسع» خدا می‌روید

هجرت برابرِ مصیبت در رمان خوشه‌های خشم با عرق جبین نان خواهی خورد، تا آن هنگام که به خاک بازگردی که از آن گرفته شدی؛ چرا که تو خاک هستی و به خاک باز خواهی گشت. بیشتر بخوان

هجرت رفتن است

هجرت رفتن است

هجرت رفتن است، اما نه هر رفتنی. آن که هجرت می‌کند، همیشه دارد پشت سرش را نگاه می‌کند. به همین خاطر است که لغت هجرت، معنای دوری و فراق دارد. کسی که دور است، از انگارۀ مبداء خویش جدا نشده است و فاصله‌اش را هنوز با همان مبداء می‌سنجد. پس می‌شود گفت هجرت رفتن است اما دل و جان برکندن نیست. آن که هجرت می‌کند هرگز نتوانسته است از مبداء خود رها شود. خواه این مبداء، مبدائی مکانی باشد، خواه مبدائی مفهومی و نهادی. این دل در گروِ مبداء داشتن است که هجرت را از هم‌خانواده‌هایی مثل رحلت، کوچ و سفر متمایز می‌کند. آن که هجرت کرده پیوسته در «دور بودن» حضور دارد. بیشتر بخوان

شنا‌ در کف آشپرخانه

شنا‌ در کف آشپرخانه

داستان‌های میراندا جولای در کتاب «هیچ‌کس مثل تو مال اینجا نیست» میراندا جولای در کتاب هیچ‌کس مثل تو مال اینجا نیست دنیایی جذاب و عجیب آفریده است. او دنیای ذهنی خودش را دارد و انگار برای همه‌چیز قوانین خودش را دارد. این یادداشت در معرفی کتاب هیچ‌کس مثل تو مال اینجا نیست است. بیشتر بخوان

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟

چه نویسندگانی فقط برای یکی از آثارشان نوبل گرفته‌اند؟ جایزۀ نوبل ادبیات به ثمرۀ زندگی ادبی یک نویسنده اهدا می‌شود. اما در تاریخ این جایزه، نُه کتاب هستند که این قاعده را نقض کرده‌اند. نوبل ادبیات نه به دستاورد ادبی نویسندۀ آن‌ها، بلکه به خود این کتاب‌ها تعلق گرفته است. بیشتر بخوان

Some text some message..