فقط کسانی که خیلی گریه کرده باشند، خندیدن را بلدند

به مناسبت روز خبرنگار مروری بر کتاب زندگى جنگ و ديگر هيچ نوشته‌ی اوريانا فالاچى

نسرین ریاحی‌پور

پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹

(1 نفر) 5.0

زندگى جنگ و ديگر هيچ

اولين مواجهه‌ى من با فالاچى در سيزده سالگى رخ داد؛ وقتى در كتابخانه‌ى خاك خرده‌ى پدرم زندگى جنگ و ديگر هيچ را پيدا كردم. كتاب درباره‌ى جنگ ويتنام بود و نويسنده خاطرات روزانه‌ى خود را نوشته بود. كتابى شگفت‌انگيز از زبان زنى جسور كه به عنوان خبرنگار يك سال از زندگى خود را در مناطق جنگى گذرانده بود؛ ميان لاشه ها راه رفته و نترسيده بود. ايتاليايى بود و پوتين به پا داشت و بلوز و شلوارى مناسب منطقه ى جنگى به تن. در همان لحظه، در حالى كه هيچ از او نمى‌دانستم، ستايشش كردم. او زنى بود كه من مى‌خواستم باشم؛ زنى خاك آلود، با ظاهرى ساده، زنى كه قدرت تصميم گيرى دارد و سرنوشت محتوم خود را نمى‌پذيرد. 

اوريانا فالاچى خبرنگار ايتاليايى، در ٢٩ ژوئن ١٩٢٩ در فلورانس به دنيا آمد، در طول زندگیش بی وقفه سیگار کشید. حتی در استودیو و در پخش تلویزیونی سیگارش را روشن کرد و در ١٥ سپتامبر ٢٠٠٦ بر اثر سرطان درگذشت. او در زمان جنگ جهانى دوم در جنبش مقاومت ضد فاشيسم فعاليت مى‌كرد و مهم‌ترين آثار حرفه‌اى خود را بين سال‌هاى ١٩٦٠ تا ١٩٨٠ منتشر كرد. اوریانا فالاچی فرزند خانواده‌اى فقير بود و كتاب زندگى جنگ و ديگر هيچ را در پاسخ خواهر كوچكش نوشت كه پرسيده بود: "زندگى يعنى چه؟" او پاسخ اين سوال را در نبردها، زد و خوردها، وحشيگرى‌ها و مرگ در ويتنام جستجو كرد؛ در ميان جنازه‌ها قدم برداشت، از روى پيكر له شده‌ى سربازان گذشت، در عمليات هوايى نيروهاى امريكايى شركت كرد، عمليات توپخانه‌اى را از نزديك ديد، به شدت زخمى و رها شد تا بميرد  و كتابى خلق كرد كه روايتى ست بر خشونت بشر در طول حياتش در دوره‌اى كوتاه از تاريخ. 

كتاب بخش‌هاى كوتاهى دارد. گاهى حادثه‌ى يك روز در نيم صفحه بازگو مى شود و گاه دو، سه صفحه‌اى به طول مى‌انجامد. وقايع چندان به هم مرتبط نيستند؛ اما سرانجام كتاب بينشى عميق از رخدادها در ذهن خواننده ايجاد مى‌كند تا بداند زندگى مردمى صلح طلب چگونه به دست دولتى خودكامه تكه تكه مى‌شود، دولتى كه همه چيز را براى خود مى‌خواهد و دستور كشتار و تجاوز به سربازانش مى‌دهد. از سوى ديگر انعطاف انسان و ميل به زندگى را در اوبه نمايش مى‌گذارد كه چگونه در جان فرساترين شرايط، با معلوليت و درد از دست دادن عزيزان همچنان براى زنده ماندن تلاش مى‌كند. داستان واقعی سربازی را روایت می‌کند که می‌گوید: زمانى كه دوستم مى‌ميرد خوشحال مى شوم؛ چون گلوله به من نخورده است، خوشحال مى شوم كه زندگى سهم من بوده است و مرگ سهم دیگری. فالاچی در می یابد که وقتى پاى جانت در ميان باشد همه‌ى ايدئولوژى‌ها باورها و اعتقادات رنگ مى بازد و توصيف مى كند سربازانى كه در ويتنام جنگيده‌اند چه احساساتى داشته‌اند. او نگاهى نزدیک به جنگ ويتنام ١٩٦٨دارد و بيشتر از آن كه كتابى تاريخى نوشته باشد، دفترچه خاطرات خود را برای مخاطب گشوده است.

زندگى جنگ و ديگر هيچ كتابى ست درباره‌ی شناخت انسان و بخش‌هایی از وجودمان که هرگز با آن رو به رو نشده‌ایم. آینه‌ای ست که لحظات حساس رو در رويي با مرگ را بازنمایی می کند؛ لحظاتی که تمام غرايز و احساسات به شديد ترين شكل ممكن بروز پيدا مى‌كنند؛ جنبه هايى از وجود انسان هويدا مى‌شود كه در زندگى روزانه نمى توان آن را ديد و در موازات همین شناخت است که می‌توان معنای زندگی را دریافت: «گاهی از خودم می پرسم آیا زندگی یک صحنه نیست که به دستور کسی در آن پرتاب می شوی و وقتی در آن افتادی باید طولش را طی کنی و برای این طی کردن، هزاران شکل وجود دارد. شکل هندی، شکل آمریکایی، شکل ویت کنگ... »

زندگى جنگ و ديگر هيچ یکی از رمان های فالاچی نویسنده شهیر ایتالیایی است که در سال 1969 نوشته شده است. رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “یک مرد”،  “نامه به کودکی که هرگز زاده نشد” و"جنس ضعیف" به فارسی ترجمه شده است.

میتوانید زندگینامه اوریانا فالاچی در آوانگارد مطالعه کنید.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

اوريانا فالاچى خبرنگار ايتاليايى، در ٢٩ ژوئن ١٩٢٩ در فلورانس به دنيا آمد، در طول زندگیش بی وقفه سیگار کشید. او در زمان جنگ جهانى دوم در جنبش مقاومت ضد فاشيسم فعاليت مى كرد و مهم ترين آثار حرفه اى خود را بين سال هاى ١٩٦٠ تا ١٩٨٠ منتشر كرد.

زندگى جنگ و ديگر هيچ كتابى ست درباره شناخت انسان و بخش هایی از وجودمان که هرگز با آن رو به رو نشده ایم. آینه ای ست که لحظات حساس رو در رويي با مرگ را بازنمایی می کند؛ لحظاتی که تمام غرايز و احساسات به شديد ترين شكل ممكن بروز پيدا مى كنند.

رمان های دیگر این نویسنده با عناوین “یک مرد”، “نامه به کودکی که هرگز زاده نشد” و"جنس ضعیف" به فارسی ترجمه شده است.

مطالب پیشنهادی

کز این خاک برآیید...

کز این خاک برآیید...

مروری بر کتاب زن در ریگ روان اثر کوبو آبه

قلم به مثابه سلاحی که می‌کشد

قلم به مثابه سلاحی که می‌کشد

مروری بر کتاب «البته که عصبانی هستم» نوشته‌ی دوبراکا اوگرشیچ

دوزخی مملو از آتش و خون

دوزخی مملو از آتش و خون

مروری بر کتاب سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج نوشته‌ی کورت ونه‌گات جونیور

کتاب های پیشنهادی